پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

برادران کارامازوف

تئودور مرد عیاش و شهوتران و ظالمی ست که تا آخرین لحظات عمر جز به لذت از زنان فکر نمی کند و به قتل می رسد. مظنون اصلی این قتل پسرش میتیا ست. تئودور دو بار ازدواج کرده .میتیا پسر همسر اول و ایوان و آلیوشا پسران همسر دوم او هستند. هر دو زن را با فریب و نیرنگ راضی به فرار و ازدواج کرده و پس از مرگ همسران، پسرانش را رها می کند تا زیر دست خدمتکار و اقوام نیکوکار بزرگ شوند. پسر نامشروعش از زنی دیوانه نیز در خانه ی او بعنوان آشپز زندگی می کند.

پسران کارامازوف هرکدام با خصوصیات و ویژگی های متفاوت بزرگ می شوند. میتیا افسر(سرباز)، ایوان ( روشنفکری نیمه ملحد) و آلیوشا ( راهب) است. هرسه برادر بر سر الزام وجود (خدا) با هم توافق دارند اما در مورد مدیریت خدا در چیدمان جهان و آدمها متفق القول نیستند. ( در دنیایی که خدا وجود ندارد همه چیز مجاز است) (من خدا را قبول دارم اما در کمال احترام بلیط را به او پس می دهم) . اسمردیاکف (آشپز) با غش های صرعیِ برنامه ریزی شده و ناغافل، رقت و دلسوزی مردم را برمی انگیزد ، اما در نهایت عامل اصلی اتفاقات داستان است.

زنان و کودکان نقش پررنگی در این داستان دارند. کودکان در کوی و برزن بازی می کنند، به کسانی که پدران شان را مورد هتک حرمت قرار داده سنگ پرانی می کنند و از غصه ی درهم شکستن غرور پدر، بیمار می شوند و می میرند. برای جلب توجه و خودنمایی میان آدم بزرگها، مباحث تاریخی و فلسفی سنگین را مطالعه کرده و در مورد آن به جدیت ابراز نظر می کنند. توجه داستایوسکی به کودکان، تلنگری ست به تاثیر دوسویه ی تربیت و اخلاق  مذهب در آینده ی آنها. تئودور کارامازوف با بی مسئولیتی تمام، کودکانش را به امان خدا رها کرده و ارث مادری شان را بالا کشیده و حتی در جوانیِ این پسران عشق زمینی شان را تصاحب می کند و هرگز احساس ندامت یا ناراحتی وجدان ندارد.

زنان با اغواگری از پدر و پسر دل می برند، در پرداخت دیون و قروض کمک می کنند و حاضرند پا به پای آنها تا سیبری بروند و بار مجازات را بر دوش بکشند.

میتیا از ظلم پدر( در تصاحب ارث مادری و رقابت عشقی) به تنگ آمده و بارها در ملا عام فریاد می زند که او را خواهد کشت. هرسه برادر( حتی خود میتیا) با هم متحد می شوند که جلوی قتل را بگیرند . اما در نهایت اخلاق و مذهب مانع این قتل نیست و فلسفه ی زندگی سراسر تحقیر و ناجوانمردانه ، علت اصلی قتل می شود.

بررسی روان شناسانه ی دلایل ارتکاب به قتل یا عدم آن در مورد هرکدام از شخصیتها که در دل داستان از زبان وکیل متهم بیان شده، در دورانی که دادگاه ها هنوز به ابزار و دستگاه های تشخیص جرم مجهز نیستند و فقط به ظواهر ابتدایی ماجرا استناد می کنند، برای خواننده ی امروزی جالب است.


برادران کارامازوف

فئودور داستایوسکی

نشر سمیر

مترجم اسماعیل قهرمانی پور

 

-داستانی پر اطناب و زیاده گویی . می شد با حذف بخش های متعدد ، از تکرار یک مساله در قالب جملات و عبارات مختلف جلوگیری کرد طوری که به تنه ی داستان آسیبی نرسد.

-روان شناسی بعنوان علمی جدید، سعی در توضیح تاثیر تربیت بر روح و روان بشر دارد.

-مذهب از آنجا که دستاویز رهبران و مطامع آنهاست، قادر نیست انسان را تمام و کمال تربیت کند.

-اخلاقیاتِ بدون پشتوانه ، صرفا مثل متن یک سخنرانیِ پر زرق و برق است .

-زنان قدرت مخرب و موثری در هدایت نیروی مردانه ی اجتماع دارند.

-خواندنش مثل برداشتن بار بزرگی از روی دوش وجدانم بود(که این همه سال سراغ این کتاب نرفتم) اما لذت که باید از خواندن برد در کار نبود.

-ترجمه را عوض کردم. اولین ترجمه دوراز دسترس و بازی با لغات فاخری بود که معنا را خوب منتقل نمی کرد.


 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.