پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

آنچه تلگرام فرمود

آقای معلم گفت من تخصصم ادبیاته. آقای فلانی تخصصش ریاضیه.

پسرک خانه که می رسد  هنوز لباس نکنده شروع می کند به تعریف خاطرات آقای معلم از چک برگشتی، ضامن چک فامیل شدن، شکست یا موفقیت در کاسبی، تیر در گلوی داعش، مظلومیت مردم فلسطین و ...

می پرسم:

-درس هم داد؟

-درس هم میده. اما بیشتر خاطره میگه. میگه درسها خیای سنگین نیست. خاطره هاش هم جالب نیستن اصلا!

*

حالا توی جلسه هربار که می گفت من تخصصم ادبیات است  صدایی با لحن حشمت فردوس توی سرم می گفت: ( بابا...متخصص!!!! )

*

یک جلسه ی یک ساعت و نیمه داشتیم. هرچی متن توی تلگرام و واتساپ برایتان فوروارد می شود را توی این جلسه شنیدیم . درس آموختیم. از تحلیل بازی صندلی در ایران و ژاپن تا میل ژاپنی ها به خوردن ماهی تازه و زنده و ...خلاصه که ما ایرانی ها فلان و کشوهرای دیگر فلان.

-آقای فلانی..پسر من در مورد درس فلان مشکل داره چیکار کنم؟

-حالا می رسیم به اون هم. هنوز اول ساله. بیشتر آشنا میشیم باهاشون . میگیم به اولیا

و دوباره تعریف و تشریح متون ارزشمند تلگرام.

حالا اینقدر هم خوب نباشین که ما بمیریم از  فرط شگفت زدگی!

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا چهارشنبه 24 مهر 1398 ساعت 17:10

سلام.بعد هی با خودمون میگم چرا اموزش هر روز بدتر میشه خوب دلیلش واضحه با یه مشت بی سواد در تخصص درگیریم

کاش فقظ بیسواد بودن و این همه ادعا نداشتن.
طوری برامون حرف زد انگار وزیر بدون مشورت با ایشون هیچ کاری نمی کنه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.