پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

سوال نیم شبی

فکر کنم دیگه دوستم ندارین که پیام  نمیذارین!

آره؟

نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 18 مهر 1398 ساعت 23:07

نه والا خیلی هم دوستون داریم یعنی خیییلی من فک میکنم ادم روراستی هستی برا همین خییلی دوست دارم اینکه سعی نمیکنی نقش بازی کنی خودش خیلیه.درصورتی یه نویسنده وجهه خوبی داره پس راحت میتونه نقش بازی کنه.والسلام

قربون محبت تون. ممنونم.
خیالم راحت شد دیگه
نقش که نه. بازی نمی کنم.
اما یه بخشهایی از شخصیت مخوفم رو به نمایش نمی ذارم

سهیلا پنج‌شنبه 18 مهر 1398 ساعت 10:01 http://Nanehadi.blogsky.com

نه والا.تنبلی نمیذاره

تنبلا بلند شین
روز شده

سمیه پنج‌شنبه 18 مهر 1398 ساعت 09:04

خوب بسه دیگه یا بازم سوال بپرسم و درخواست های دیگه هم داشته باشم

خیلی هم عالی

سمیه پنج‌شنبه 18 مهر 1398 ساعت 09:03

اختیار دارین لذت می بریم از نوشته هاتون تازشم پرتقال خونی رو تموم کردیم و خیلی دوست داشتیم بعد خوندن بعضی قسمتاش بیایم دعواتون کنیم ولی کو جراتش تا همین جا هم که نوشتیم منتظر ایم که بفرمایید کشتی مارو با این دوتا کتاب خوندنت حالا چیکار کنم
ضمنا باید هر روز از ماجراهای پسر کوچیکه و اقا معلم دکتر و اقا معلم با خدا!! بنویسین واسمون
بعدشم ننوشتین از دوری فرزند ارشد چه می کنید دخترای کلاستون چطورن

پاسخ مبسوطی نوشتم و پست گذاشتم
ماجراهای پسرک که همچنان ادامه داره
کلاسهای پاییز هم هنوز معلوم نیست شروع بشه یا نه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.