پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

حقوق شهروندی

دیگه کم کم وارد فاز جدید پروژه ی اتاق تکونی شدیم.

اولی:

-مامان...؟ این جامدادی های زشتت چی ان نگه داشتی؟ برو سه تا جامدادی ست بخر.اینا رو بنداز دور.

-مامان...؟ اصلا چرا مداد رنگی های کوتاه و درب و داغونو نگهداشتی؟ برو  یه جعبه ی نو بخر و اینا رو بنداز دور.

-مامان...؟ اینا قراره روی دراور بمونه؟ شکل اتاق زشت میشه. بر دار.الان این قوطی های فلزی چی دارن؟ گوشواره و دستبند؟ تو که همیشه استفاده نمی کنی. بذار توی کارتن بذار زیر تخت خودتون.

-مامان...؟ اینایی که توی اتاق من ( ها ها اتاق من. اینجا اتاق همه ست )، گذاشتین واقعا استفاده ی کاربردی ندارن. میشه حذف شون کنی کلا؟

-مامان...؟

دومی:

-اتااااااااااااااااااااااااق من!!! اینجا اتاااااااق منه؟ پس شما اینجا چیکار می کنی؟

-مگه روی در نزدم ورود ممنوع؟

-اون علامت رو برای شماها زدم ها. وگرنه خودم که بلدم معنی ورود ممنوع چیه.

-نه نه... بیا توی اتاق. شوخی کردم. اتاق منه اما تو هم می تونی بیای. بعضیا حق ندارن بیان.

-به اتاااااااااااااااااااق من که مال منه خوش اومدین. کاری داشتین؟

----------------------------------------------------------

فکر کنم باید هر دو  رو  بفرستم توی انباری دو متری پارکینگ تا هردو ایستاده بخوابن و قدر عافیت رو بدونن!

نظرات 1 + ارسال نظر
سهیلا چهارشنبه 10 مهر 1398 ساعت 14:59 http://Nanehadi.blogsky.com

واقعا.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.