پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

اینقدر زنگ نزن. سرمون شلوغه!

فکر کن اگه باهاشون رفته بودم ثبت نام  تا الان برنگشته بودم خونه. پسرک گشنه و تشنه می اومد خونه و ویلون و سیلون می شد.

البته که گرسنگیش رو با  گوگل کردن!!  کابینت ها و رد زنی خوراکی ها برطرف می کرد و سراغ همه ی سوراخ سمبه های پیدا و پنهان هم می رفت.

نه اینکه همین الان هم پدر تلویزیون رو با کانال یابی دستی و حذف و اضافه ی واحدهای تصویری( چه همه چی دانشگاهی شد ) در نیاورده!!!


عنوان پست برگرفته از جملات گهربار همسر و پسرجان  می باشد!!!!


نظرات 1 + ارسال نظر
اعظم چهارشنبه 3 مهر 1398 ساعت 00:08

مبارکه، حالا بعد روزنگار، میشه سلسله اتفاقات من و دانشگاه پسرم.... البته نمیدونم آزاد یا دولتی.. چون اتفاقاتشون خیلی فرق داره

از قضا از همین دیروز شروع کرده به حماسه آفرینی. هنوز توی شوک ام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.