پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

جزء از کل

مساله ی اصلی مرگ است.. هر آدمی به کیفیتی از مرگ به آن دچار می شود. یکی با بیماری مزمن می میرد، یکی با انفجار در قایق قاچاقچی ها تقریبا از روی زمین محو می شود ، بعضی ها در آتش سوزی زندان و شهر خاکستر می شوند، بعضی ها در اثر تعصبات قبایل آسیای جنوب شرقی قطعه قطعه می شوند و هزاران نفر نیز در برابر سرطان از پای در می آیند.

پدر به پسر تاکید می کند که آدمها برای فرار از مرگ، چیزهای نامیرا اختراع می کنند. کتاب می نویسند، تولید مثل می کنند، کارخانه می سازند، تا چیزهایی نامیرا پس از مرگ محتوم شان از آنها در این دنیا بماند.

برادرها با هم رقابتی خونین دارند. پدران و پسران نیز. مادران از عطوفتی که باید، برخوردار نیستند. معشوقه ها به اقتضای تعریف لغوی اما ، سریع تر از آنچه باید، دست به دست می شوند. جامعه آکنده از مردمانی ست که در کمین بهانه ای کوچکند تا انتقامی سبعانه از یکدیگر بگیرند. گله ای و دستجمعی برای مجازات کسی که دیگر دوستش ندارند اقدام می کنند. گاهی بیست سال مراقب و پرستار کسی هستند اما این مصاحبت باعث ایجاد علقه و انس نمی شود ، بلکه آتش کینه و انزجار را شعله ور تر می کند.

کتاب پر است از داستان های در هم تنیده از آدمهای اصلی و فرعی قصه. آکنده از جملات قصار فلسفی . هم می شود از داستان لذت برد هم جملات فیلسوفانه اش را چشید.

پوچی انسان ، بی اعتباری زندگی، بی ثباتی خوی آدمی، قدرت ذهن و تقدیس اندیشه ف موتیف هایی ست که شاکله ی جزء از کل را پایه ریزی کرده .


جزء از کل

استیو تولتز

نشرچشمه


-روان خوان است.

-تمام که شد بغض چنگ انداخته بود به جانم. هم بخاطر نحوه ی مرگ پدر، هم بخاطر  آدمهایی که همچنان در بیهودگی دست و پا می زنند اما هنوز زنده اند.

-جمعی از روان به هم ریختگان ( مادر-پدر-پسر-برادر-همسایه-...) آدمهای قصه را ساخته اند.در واقع این آدمها ماییم و این کتاب این دنیای پر از ما.

-آنقدر که ترس از مرگ پررنگ بود، مساله ی زندگی و کیفیت زنده بودن هیچ اهمیتی نداشت. گویی خلق شده ایم تا هرکدام برای شکلی  و شیوه ای خاص بمیریم. و شکل مردن مهم ترین بخش ماجرای خلقت بود.

-امیدی به بهبود بشر نیست.مگر اینکه خدا سیم برق را از پریز بکشد و تمام!




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.