ده ماه شد بابا جان. ده ماه.
حتی به حرف هم آسان نیست. حتی به فکر هم آسان نیست. چقدر پوست کلفت است آدم که ده ماه بی بابا می ماند و هنوز زنده است.
می دانم... می دانم...
می دانم که سالهای سال حتی ممکن است آدم بی بابا و بی مامان بماند و زنده باشد. می دانم.
و باگ خلقت انسان همین است که می تواند بدون نداشته هایش هم زنده بماند.
ای وای که از پارسال همین روز چه چیزها یادم می آید. چه چیزها جگرم را می خراشد. چه چیزها گریه ام را در می آورد.
دلم برایت تنگ شده بابا. دلم برایت خیلی تنگ شده بابا