پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

فردوسی کی بودی تو

گفتند بیا توی مراسم بزرگداشت فردوسی نیم ساعت از فردوسی حرف بزن. تو که شاهنامه درس میدهی. مشکلی نیست. بیا.

رفتم.

کمی گرفت و گیر بود این وسطها البته.

توی جلسه گفتند( مهمان عزیزی در برنامه ی امروز حضور دارد که از شاهنامه پژوهان خوب ایران است.)

منتظر شدم آن عزیز نازنین را از نزدیک ببینم و کیف کنم . دیدم اسم خودم را خواندند!

جان؟؟؟؟؟

شاهنامه پژوه؟ از کجا شاهنامه پژوه شده بودم من؟

نگاهشان کردم و گفتم:

-اینو از کجا درآوردین دیگه؟ شاهنامه پژوه چیه؟

گفتند: هیس! برو بالای سن!

*

رفتم در مورد داستان ضحاک و عناصر داستانی اش برای بچه های کانون پروشی حرف زدم.

غروب خبرش را کار کرده بودند. جلوی اسم من چی نوشته باشند خوب است؟

هان؟

شاهنامه پژوه؟

نه بابا...

نوشته بودند پروانه سراوانی، شاهنامه سرا!!!!!!!!!

*

ابوالقاسم جان من غلط کردم که رفتم بزرگداشتت!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.