پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

دلم تنگته

چی شده؟ باز توی سرمی . جلوی چشمامی. شبا نمی تونم بخوابم. قشنگ حس می کنمت. می بینمت.

اسم بی آر تی میاد، یاد روزهایی می افتم که نشون به نشون  مسیر رو یادگرفتم و می اومدم تا بیمارستان. اسم عطش ماه رمضون میاد، یاد عطشت می افتم که آب یخ می دادیم بهت و هی می گفتی آب گرم نیارین. یخ بندازین توی آب.

شاید مال گرمای هواست.

گفته بودم از هوای گرم بدم میاد دیگه. نمی تونم تحملش کنم دیگه.

هوا گرم شده و خاطره های تلخ دارن می تازن و می تازن.

چطوری این همه ماه گذشت؟ پارسال همین وقتها تازه شروع شده بود. تازه شروع شده بود.

گریه هم کاری از پیش نمی بره دیگه. سبکی نمیاره دیگه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.