پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

پسرک علمی یی من

زل زده به صورتم. مثلا دارد زبان می خواند. می پرسم:

-چشمای من از پشت عینک درشت تر دیده میشن یا اندازه ی معمولی ان؟

می گوید:

عدسی عینکت محدبه یا مقعر؟

-یه سوال معمولی ازت پرسیدم. لازمه که با قوانین فیزیک چشم منو اندازه بگیری؟

عادی گفت:

-آخه من که اندازه ی همیشگی چشمای تو رو از حفظ نیستم  که. فقط هم از طریق  نوع عدسی ها می تونم به اندازه ی واقعی چشمات برسم. چون من آدم علمی یی هستم!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.