پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

بی کتابی

در سنه ی 1226 به دوران سلطنت محمدعلی شاه قاجار ، پالکونیک لیاخوف  تهران را میدان یکه تازی های سربازان روس می کند و مجلس را به توپ می بندد. در جریات بمباردمان مجلس شورا، قزاق، مشروطه را به تیر می زند. هرجا و هروقت میلش کشید ، انگشت می اندازد توی کاسه ی چشم هاش و تخم چشم ها را بیرون می کشد. بدنش را با شوشکه قطعه قطعه می کند و قطعات را به نشان دلاوری و وفاداری سردست می گیرد و در کوی و برزن نمایش می دهد. هرکه با هرکه عداوت و خصومتی دارد، او را به مشروطه گری متهم می کند و از کلاه و سرداری گرفته تا تنکه و لباسهای زیرین، همه را از تن و برِ آن دیگری بیرون می کشد و او را بی عورت و برهنه، در شهر می گرداند و بی سیرتش می کند. بریگادهای تحت نطارت ارتش روس، با گلوله ی شرنپل ، در حوالی مجلس و مسجد ویران شده، هرجنبنده ای را هدف قرار می دهند.

بعدتر که شاه کله پرگوشت وا می دهد و سلطنت از او منقطع می گردد، حتی به خانه ی خواهر شاه شهید هجوم می برند برای غارت. قزاق ها و سربازهای سیلاخوریِ پاچه ورمالیده مثل گله ی بز که زده باشد به یونجه زار به خانه ی ملکه و عمه و عموی شاه  و شازده و ... وارد می شوند و با وحشیگری و سبعیت غنیمت جمع می کنند.

درمیان این هروله ی قیامت، میرزا یعقوب عتیقه فروش به دنبال نسخ ارزشمند کتابهای  قدیمی ست. کتابها را از مردم می خرد و به بهایی گزاف به اجنبی ها می فروشد. آنها که به او کتاب می فروشند گاه دزدان کتابخانه ی سلطنتی اند. کتابهای مهر شده ی سلطنتی را از وجود مهر پاک کرده و مجلدی تازه بر آن گذارده اند و معامله اش می کنند. تا حدی که شانزده هزار جلد کتاب کتابخانه ی شاه شهید به شش هزار جلد تقلیل یافته در دوران مظفری .

میرزا یعقوب دلبسته ی کتابهاست. هرگاه کتابی نایاب و گرانبها ببیند، آن را در گنجینه ی شخصی خودش نگاه می دارد حتی اگر شده چند صفحه ی نگارگری شده ی کتاب را پاره کند و صفحه پاره ها را روی هم صحافی کند و پنهانی به تماشای شان بنشیند.

کتابی به دستش رسیده که خواهان سفت و سختی دارد.کتاب به رمز است و داستان ضحاک را نقل می کند. میرزا یعقوب با مرارت و سختی بسیار کتاب را می یابد اما...


تسلط نویسنده بر زبان و نثر پاکیزه ای که بازه ی زمانی تاریخ قاجار و اساطیر نخستین را روایت می کند از نکات درخشان این کتاب است. خشونت غیرقابل انکاری بر متن سایه انداخته. نویسنده نیز از تقویت آن ابایی ندارد. شکنجه های قجری و کشتار مردم به دست قزاق ها، با جزییات دلخراشی روایت شده اند. علاوه بر خشونت تصویری، زبان روایت نیز به تلخی و گزندگی آلوده است. و این به باورپذیری ناآرامی و بلبشوی جامعه در زمان به توپ بستن مجلس، کمک شایانی می کند.

نویسنده رفتارهای اجتماعی و فرهنگی زمانه را به قوت و قدرت در متن  قصه اش نشانده و داستانی را در بستر تاریخ روایت می کند که گرچه واقعیت ندراد اما آمیخته با حقایق انکار ناپذیر تاریخ ایران است.


بی کتابی

محمدرضا شرفی خبوشان

انتشارات شهرستان ادب


 

-از درخشان ترین نثرهایی که تا به حال خواندم.

-آنقدر قشنگ و تر تمیز که توصیه می کنم حتما بخوانید

-کتاب برگزیده ی جایزه ی جلال است.




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.