پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

زنانه- مادرانه

از آن روزهایی ست که خون جلوی چشمم را گرفته.

خون هر سه شان حلال است. حلال ِ حلال.

هرکدام با شیوه ی خاص خود قشششششششششششنگ روح و روان و دلم را خراشیدند و رفتند پی کارشان.

نوبتی هم باشد نوبت من است که خط و نشان بکشم و یکی یکی گردن بزنم شان!

تا همین حد وحشیانه! تا همین حد خشن!


شاعر می فرماد:


من زینب زیادی ام

عروس ملاهادی ام



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.