پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

باز هم شهود

یک چیز خطرناک و خطرساز پیدا کرده ام.

دیروز بعد از رساندن پسرک به مدرسه، پیاده که بر می گشتم ناگهان ذهنم روشن شد. مردم روبرو را نگاه کردم  زن های روبرو را می دیدم. مانتویی، چادری، بچه هاشان، دستهاشان با کوله ی های بچه ها ... و پیداش کردم.

حتی اگر محال و شبهه برانگیز باشد، باید فکری برایش بکنم. چه چیزی بشود.


( سنگ بزرگ علامت نزدن است! )

والله!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.