پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

روش تربیتی

در حاضر جوابیش که شکی نیست. جواب میده اندازه ی آن دیو سپید پای دربند! عصبانی بشی...بده! نشی، نمیشه خب!

این چندروزه که داریم با هم امتحان میدیم، بجای تواضع و کرنش و سراندر جیب مراقبه فروبردن، بازهم حاضرجوابی می کنه. هر برنامه ریزی فرهنگی و فاخری رو پس می زنه و همون سرگرمی ها و شیطنت های روتین خودش رو داره.

هرکاری می کنم از پای تلویزیون کنده بشه، انگار آب در هاون می کوبم( این ضرب المثل مورد علاقه ی این روزهاشه! دیشب هاون کوچک زعفران کوب رو برداشت و گفت میشه آب در این هاون بریزم و بکوبم تا معنی ضرب المثل رو بفهمم؟؟!! ).

دیشب مشغول مطبخ و کتلت سیر دار و بلال آب پز و .. برای شام بودم. نشسته بود پای تلویزیونی که تا اون موقع سه بار با اخم و تخم و دستور مادرانه خاموش شده بود.

-خاموشش کن!

-آخه من خیلی به تلویزیون علاقه دارم. بذار روشن باشه. من نگاه نمی کنم. فقط روشن بمونه.

گفتم:

-میدونی چیه؟ روان شناس ها معتقدن بچه هایی که از سنین کودکی به بعد همچنان به تلویزیون علاقه ی شدیدی دارند، از نظر ذهنی مشکل دارن.

-یعنی چی؟ چه مشکلی؟

-فکر کنم منظورشون اینه که ذهن شون رشد نکرده. کوچک مونده.

-ذهن من کوچک نمونده! من خیلی هم باهوشم! برو از معلم مون بپرس. درس هام خوبه. این همه مسابقه رو اول شدم یا مقام آوردم. نمی بینی؟ کی گفته من کند ذهنم؟

-من نگفتم کند ذهن. بعد هم نمرات ماهانه ت رو یادت بیار باهوش جان!

-ببخشید ها..اون افت تحصیلیه. ربطی به باهوشی من نداره من باهوشم.

-افت تحصیلی جان! خاموشش کن تا ...

*

تلویزیون خاموش شد. کتلت آماده شد. درس و مشق انجام شد. نشون به اون نشون که حتی درس امتحان فرداش رو هم تمام و کمال خوند و با شجاعت گفت: بیا ازم بپرس!

*

یکساعت بعد، مشغول آماده کردن برنامه ی کلاسی فردا و مقدمات خواب ( مسواک و هزار بار آب خوردن و دستشویی و دوباره آب و دستشویی و آب و ...) صدای تبلیغات تلویزیون بلند شد و پسرک شروع کرد سه چهار تا پیام بازرگانی رو با هر تبلیغی خوندن و همراهی کردم. از گوشه ی چشم نگاهش کردم، گفت:

-می بینی...همه رو بلدم. همه رو حفظم.

شیطان رجیم درونم غل غل جوشید و بخار کرد و دودسپید پراکند. گفتم:

-اتفاقا روان شناس ها معتقدن از نشونه های ذهن رشد نیافته اینه که آدم بعد از کودکی همچنان به تبلیغات بازرگانی و اشعار احمقانه شون علاقه داره و اونها رو حفظه!

-ماماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان...!


این صدای پسرک بود که شنیدید!

همچین مامان فرصت طلبِ روان شناس شناسی هستم من!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.