پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کودک44

در تعریف حکومت های توتالیتر به تمامیت خواهی ، استبداد، خودکامگی و انحصار طلبی بیمارگونه ، تجسس در کلیه ی احوالات و رفتارهای خصوصی شهروندان،پلیس مخفی گسترده و استفاده ی انحصاری از سلاح و رسانه و تک حزبی بودن حکومت ، اشاره می شود.

اتحادجماهیر شوروی در دوره ی استالین، نمونه ی منقرض شده ی تمام و کمال این نوع حکومت است. در این روش حکومت داری، ترس چنان در دل مردم زنده نگه داشته می شود که همگان حتی به سایه ی خود شک دارند.برای زنده ماندن ناچارند, همکار، همسایه، همسر ، پدر و مادر و فرزند خود را به حکومت بفروشند تا در ازای آن چندصباحی بیشتر زنده بمانند. این زنده ماندن تضمینی برای تداوم و بقا ندارد.هرآن ممکن است کسی شما رو لو بدهد یا به چیزی متهم کند. ممکن است فقط متهم شوید که در حالت مستی به خرج تراشی استالین اشاره ای کرده اید، یا در مورد نحوه ی کشته شدن فرزندتان شک دارید به لاپوشانی حکومتی که قتل را به تصادف تقلیل داده، آنگاه است کهدر بهترین حالت  محکومید به بیست و پنج سال تبعید درکارگاه های کار اجباری سیبری، و گرنه در همان ساعات اولیه به همراه خانواده، اعدام انقلابی می شوید.

ماموران حکومت در تمام ساعات شبانه روز، مجازند که وارد خانه ها شوند و متهمان را حتی در رختخواب و برهنه دستگیر کنند.آنها آموزش دیده اند که ترس و رعب و وحشت را در بالاترین درجه، در دل متهمان و شاهدان بیرونی ایجاد کنند. نیازی نیست اتهام کسی اثبات شود. به صرف اشاره شدن به کسی، او گناهکار است . کشتار متهمان فرضی به وفور اتفاق می افتد.

گذران زندگی در مزارع و منازل اشتراکی در شرایط اسفناک و فقدان آسایش نسبی، گرسنگی، قحطی،آدم فروشی، جنایت،از مردم این جامعه، موجود منفعلی ساخته که وسعت دیدش جز از چند ساعت بیشتر زنده ماندن ، فراتر نمی رود. هرکسی در هر رتبه و درجه ی اجتماعی و نظامی، در هر لحظه در مظان اتهام است و ممکن است زندگی موقتی اش را از دست بدهد.

زمان داستان اندکی پیش از مرگ استالین است.جسد پسری با تن پاره پاره شده و دهانی پر از خاک کنار راه آهن پیدا می شود.علیرغم تمام شواهد دال بر قتلی وحشیانه، حکومت تشخیص می دهد پسرم قربانی بی دقتی کودکانه اش شده و زیر قطار رفته. دومیدوف، مامور حکومتی نیز تشخیص حکومت را بعنوان حکم نهای به استحضار خانواده ی خشمگین و عزادار می رساند.کمی بعدتر دومیدوف با حسادت و بدخواهی یکی از همکاران مورد اتهام قرار می گیرد و با تنزل رتبه ی وحشتناکی به جنوب کشور فرستاده می شود.با پیداشدن اجسادی تکه پاره شده،  مشابه پسری که در مسکو به قتل رسیده بود، فرضیه ی یکی بودن قاتل در ذهن دومیدوف قوت می گیرد. حکومت منکر رابطه ی زنجیره ای بین قتل هاست. معتقد است این اتهام ، سیاه نمایی غرب در مورد شوروی ست و با خلق آن قصد دارد انحطاط و زوال اخلاق را در جامعه ی استالینی نشان بدهد.هرنوع تحقیق و بررسی در مورد قتل ها و فکر کردن به ارتباط میان آنها در نطفه خفه می شود و ماموران مربوطه تنزل رتبه می گیرند و پرونده مختومه می گردد. طی کشمکش های پرهیجان و استرس آلود، دومیدوف ، همراه همسر زیبایش ( که بخاطر نپذیرفتن همخوابگی با دکتر، متهم به جاسوسی شده و مورد غضب حکومت قرار گرفته )، این تحقیقات را کامل کرده و به قاتل می رسند.

قربانی شدن عواطف و ارتباطات انسانی در اثر خفقانی که حکومت به جامعه تزریق کرده، والدین را به به فرزندان، همسران به یکدیگر، همسایگان را نسبت به هم، مراقب و بدبین بار آورده و این اختیار مضحک را به شما می دهد که برای نجات پدر و مادرتان از مرگ،  اتهام جاسوسی همسرتان را تایید کنیدو او رابعنوان "خائن" "تقبیح" نمایید ، وگرنه زندگی پدر و مادرتان در خطر قرار می گیرد. یا در هرموقعیت غیر منصفانه و جبرآلودی، با بله قربان و چشم قربان، حقوق اولیه ی انسانی تان را فراموش کنید و منکر آن شوید.

در این داستان خوفناک و ترس آور، بخش هایی از تاریخ و سیاست وحشیانه ی دوره ی استالین مقابل چشم خواننده قرار می گیرد. تریلر کودک 44 از  صفحات آغازین تخم وحشت و ترس را در دل خواننده می کارد. مردم از فرط گرسنگی ، پسران همسایه را شکار می کنند و گوشت تن آنها را جیره بندی می کنند و می خورند تا از قحطی مواد غذایی نمیرند.


کودک 44

تام راب اسمیت

انتشارات مروارید

 

-این داستان براساس حقیقت نوشته شده. قاتلی زنجیره ای در دوران استالین ، بیش از 50 کودک را مثله می کند.

-حتی تصور آدمخواری از شدت گرسنگی، وحشتناک است

-گرسنگی ، دیو خفته ی درون آدمی را بیدار می کند و حتی سی سال بعد، اثرات مخوف خود را بروز می دهد.

-فکر می کردم کتاب ( زلیخا چشم هایش را باز می کند) شورویِ انحصار طلب را بخوبی نشان داده.اما (کودک44) ، بی رحمی و شقاوت حکومت را عینا و به وضوح، در رده های مختلف اجتماع، به تصویر کشیده.

-عکسی که خودم از کتاب گرفته بودم را پیدا نکردم . از عکس نتی استفاده کردم.

-حتما...حتما.. حتما... این داستان را بخوانید.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.