پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

حال و هوای عجیب در توکیو


اتسکیکو ایرادی در ریختن ساکه و سایر نوشیدنی ها برای همنشینش در کافه نمی بیند، اما سنسه، بشدت معتقد است که ریختن نوشیدنی برای همنشین، کاری بشدت مردانه است و هیچ بانویی نباید آن را انجام دهد.

ارتباط بین یک زن چهل ساله که تازه پا به میان سالی گذاشته و رابطه ی جدی ای در زندگی ندارد با مردی که دوران کهولت را سپری می کند، بقدر کافی غریب و دور از انتظار است که خواننده را مشتاق دنبال کردن داستان نماید.

از آنچه به نظر می رسد گویی سنسه با توجه به سن و سالی که دارد، متوجه ی این تفاوت و ناهمگونی هست و بیش از آنچه که یک دوستی معمولی نیاز داشته باشد، به اتسکیکو، مجال پیشروی نمی دهد، گرچه  زن جوان ، روز به روز بیشتر احساس وابستگی و فرورفتن در این رابطه را دارد. اما اگر به لایه های زیرین این تقابل دقت کنیم، علاقه و حس قوی سنسه به همسری که فرار و خیانت کرده و کارهای نامتعارف انجام می داده، ذهن خواننده را درگیر این مساله می کند که زخم عمیق سنسه از رفتن همسرش، حتی پس از سالیان دراز ،جایی برای ایجاد یک دلبستگی جدید باقی نگذاشته و بی توجهی و سردی او نسبت به زن جوان، از روی شفقت و دلسوزی برای جوانی زن نیست، بلکه گویی قلب او جایی برای پذیرش یک احساس جدید را ندارد. به اقرار سنسه او پس از همسرش ، هیچ رابطه ی جسمی با شخصی دیگر برقرار نکرده . بنابراین عدم واکنش مثبت سنسه به اتسکیکو، بیشتر به نوعی افسردگی ناشی از ضربه خوردن شباهت دارد تا خمودگی کهولت .

تنهایی و انزوا دوستی زن؛ او را محدود به خانواده ی کم جمعیتش کرده و ارتباطات گسترده و پیچیده ای با افراد پیرامونش ندارد. به تنهایی زندگی می کند و سرگرمی اش نوشیدن شبانه در بار ساتورو ست . دلبستگی اش به پیرمرد، شبیه علاقه و انس گرفتن به یک حیوان خانگی است تا عشقی میان دو انسان، که گاه از آن حرف می زند. او به راحتی از داشتن رابطه ی جسمی چشم پوشی می کند تا سنسه، به زحمت نیفتد. سرخوردگی انسان معاصر از عصر تکنولوژی و فلز، زن را به داشتن یک دلبستگی نامتعارف و ناهمگون ، راضی کرده .

داستان فضایی نرم و آرام دارد. انواع خوراکی ها و غذاهای ژاپنی با ظرافت و مهارت، در میان اکثر جمله های کتاب، تصویری طبیعی و زنده از فرهنگ ژاپنی به دست می دهد . در تمام طول داستان وزیدن نسیم مرطوب و خنکی که از روی دریا به سمت ساحل می آید حس می شود و زن و مرد داستان، عینا گیر افتاده در جزیره ای زیبا با طبیعت آسیایی ،زیر شرجیِ باد دریا ، نرم نرمک پیش می روند تا به ساحل نجات برسند. روند روایت کتاب مثل دیدن یک فیلم بشدت آرام و بی حادثه ، سبب تسکین آزردگی های ناگزیر آدمی در پیشروی عجولانه ی صنعت و شلوغی های زندگی ست .


حال و هوای عجیب در توکیو

هیرومی کاواکامی

نشر البرز


بخشی از کتاب:

اگر عشق واقعى است، پس به همان روشى با آن رفتار کن که با یک گیاه رفتار مى کنى تغذیه اش کن،و در برابر باد و باران از آن محافظت کن. هر کارى را که مى توانى کاملا انجام دهى. اما اگر عشق واقعى نیست، در این صورت بهترین کار این است که به آن بى توجهى کنى تا پژمرده شود


*


- مطالب مربوط به کتاب را مدتی است فقط آرشیو می کنم. انتشارش در حوصله ام نبود . الان برای رهایی از فکر و خیال ، سراغشان می روم.



نظرات 1 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 2 مرداد 1397 ساعت 14:23 http://seventhsky.blogsky.com

به به یه وبلاگ عالی
مثل اینکه واقعا با وبلاگ یه نویسنده خوب آشنا شدم
خوشحالم

لطف دارین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.