پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

اندوه بلژیک


بلژیک از دیرباز به سه قسمت فلاندر شرقی و غربی و والونیا تقسیم شده. بروکسل، پایتخت بلژیک ، بین این دو منطقه واقع است.فلاندری ها به زبان و گویش شان تعصب دارند و زبان های دیگر را حقیر و بی ارزش می شمارند .

لویی پسرکی یازده ساله، در شهر واله است ، با پدربزرگی که به جدّ اصرار دارد جز به زبان فلاندری اصیل، صحبت نکند. او این تعصب را به دایره ی خانواده نیز وارد کرده و مدام حقارت واژه های دخیل فرانسه و آلمانی  در زبان هلندی را  به چالش می کشد. پسرش استاف ( پدر لویی) حق ندارد عضو هیچ فرقه و گروهی باشد، چرا که از مرام و مسلک یک فلاندری به دور است. لویی به تشخیص خانواده ای که به شدت درگیر قیود و بندهای سنتی سیستم اجتماعی فلاندر است، برای تحصیل به یک مدرسه ی مذهبی سپرده شده تا در آنجا تحت آموزش خواهران صومعه، از نفسانیات و گناه دور باشد و جز به عیسی مسیح  و خداوند نیندیشد. لویی با چند نفر از دوستانش، گروه  مخفی حواریون تشکیل داده اند و هر یک با آوردن مصادیقی از گناه را به عنوان نماد عضویت گروه به سختگیری های سیستم صومعه دهن کجی می کنند.  مجلات  و کتب  شرم آور و ممنوعه مجوز ورود حواری جدید به  گروه حواریون است  . لویی سرشار از حسادت و تنش های روانی است. با حواریون مشکل دارد. با خواهران صومعه مشکل دارد. با باکلنت باغبان صومعه ، مشکل دارد. با مادر و پدرش مشکل دارد. با خاله و دایی، عمه و عموها ، پدربزرگ و مادربزرگها نیز. عیوب و نقص های هرکدام از افراد دور و برش را مشخص و عیان می بیند و در گفتگوهای ذهنی اش، آنها را با صلابه می کشد و محاکمه می کند.

جنگ جهانی دوم با زیاده خواهی های هیتلر شروع شده. بلژیک نیز درگیر جنگ است. آلمانی ها بلژیک را پایگاه مطمئن و حق طبیعی خود می دانند. جامعه ی فلاندر نیز از تبعات جنگ در امان نمانده . برخی از افراد جامعه به نیروهای مقاومت پیوسته و در مخالفت با ارتش آلمان ، فعالیت هایی می کنند. برخی دیگر برخلاف دسته ی اول ، تن به همکاری به آلمان ها داده و حتی عضو گشتاپو شده و از آدم فروشی ابایی ندارند.( یک فرانک بدین، دو فرانک بدین، نشون تون میدم .جای دوستم اینجاست. جای دشمنم اونجا) . خانواده ی پدری و مادری لویی  نیز جزو دسته ی دومند. استاف چاپخانه دار، برای آنها کار می کند. ماما ( مادر لویی) منشی و معشوقه ی  یک افسر آلمانی شده و در قبال دریافت رشوه از مردم  ،تصمیم می گیرد کدام یهودی را به کوره های آدم سوزی بفرستند و کدام را به تبعید و اردوگاه. ماما میرکه( مادربزرگ مادری لویی) حانه اش را به چند نظامی آلمانی اجاره داده و مردم هر روز  شاهد ورزش صبحگاهی آلمانهای نیم برهنه را از بالکن طبقه ی دوم خانه اند. خاله ها و عمه هایی که بیوه اند یا همسر ندارند ،از مراوده ی علنی با آلمانی ها محظوظند و به نفرت فزاینده ی مردم از رفتارشان، اهمیتی نمی دهند. دایی ها و عموها نیز هرکدام رخت نظامی گری المان نازی را به تن می کنند، گرچه سرنوشت برخی به مرگ یا جنون ختم می شود.

پس از پایان یافتن جنگ، نوبت انتقام گرفتن مرد از خائنین است. استاف به اردوگاه می رود. خانواده اش مدام در حال فرار و تغییر مکان هستند. اما همچنان به دوستی خود با آلمانی های افتخار می کنند و از پشت کردن  به مردم فلاندر ، در دوران جنگ شرمنده نیستند. آنها معتقدند فلاندری ها دزدند. لوله کش از کار می دزدد چون هنوز از در بیرون نرفته، لوله چکه می کند. روزنامه فروش از کار می دزدد ، چون روزنامه ی دو روز قبل را به آنها می فروشد. اما هیچکدام از رفتارها و کارهای خودشان را قابل انتقاد و بحث نمی بینند و به درستی آن ایمان دارند. در دوران جنگ در خانه شان شیرینی هایی که با کره ی واقعی پخته شده، پیدا می شد در حالی که مردم غذایی برای خوردن نداشتند.

اندوه بلژیک، به جامعه ی پیش و پس از جنگ بلژیک می پردازد و با به تصویر کشیدن مردم و واکنش آنها به حوادث ، رفتارهای افراطی و بیش از حد هیجانی را نقد می کند. پسران نوجوان تحت تاثیر آموزهاش افراطی مذهبی، هر عقیده ی مخالفی را مشمول نابودی می دانند و از قتل مخالفان نیز ابایی ندارند .آنها رفتار مسالمت آمیز و مداراگری را نیاموخته اند، اما در راه اثبات عقیده ی خود، هر نوع نظر مخالفی را سرکوب می کنند. در عین حال از فضای به شدت مذهبی صومعه، متنفرند و با بمباران مدرسه و کشته شدن خواهران و پسران صومعه، احساس رضایت و شادمانی می کنند.

زبان شاعرانه ی هوگو کلاوس، وقایع را از دید لویی بیان کرده و تک تک افراد خانواده و آدمهای وابسته و مرتبط را به خوبی وصف و معرفی می کند. مترجم نیز با افزدون توضیحات مکفی و مناسب به صورت پاورقی، به این روایت، عینیت بخشیده و حقیقی بودن جامعه ی بلژیکِ جنگزده را مستند می کند.



اندوه بلژیک

هوگو کلاوس

نشر آموت


-خواندن این کتاب مرا به شدت به یاد سریال ارتش سری انداخت.

-با تشکر از پسرجان، برای دکور صحنه و بازسازی اِلمان های دهه ی 40 اروپا





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.