پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

shift+delet

وقتی کار رسید به مسخره کردن خانواده ت (همسر و بچه هات، پدر و مادرت، خواهرات) و علایقت و حتی تحصیلاتتون، دیگه وقتشه.

میگه : کاری نداره بابا. فقط  shift+delet

البته که تو هم می تونی انگشت کنی توی سوراخ  جسم و روح و اعتقادات عهد عتیقش و خانواده و دودمانش رو به باد بکشی. که خوب هم می تونی.

اما...

اما...

مگه تو هم مثل اون رذل و عوضی هستی؟

هستی؟

نیستی خب. تا الان که نتونستی باشی. از این به بعدم نمی تونی. این چیزا ذاتیه. مال خودت نیست. ژنتیکیه. با شیر مادر میاد توی جونت. بعد خودتم با استعداد عالی پرورشش میدی. پس خفه خون بگیر. مثل همیشه. مثل همیشه.

عرضه ی مقابله به مثل که نداری. پس فرو برو توی نقاب وقار و متانت و ندید گرفتن و  خودتو بازم به خریت بزن.

میگه: کاری نداره خل جان. فقط  shift+delet

می بینی ریزه ریزه داره تحقیر و توهین می کنه. می بینی رسما داره می چزونه. می بینی جار می زنه و بوی بد و گند حقد و عقده رو همه جا پخش می کنه. خفه خون گرفتی و لبخند می زنی. خب درد. مرض. لبخندت برای چیه؟ دلت؟ حقته خب. بشکنه. حقته. حقته. سکوت مال آدمای بی عرضه ست. جمع کن بساط وقار و ادب رو که دو زار نمی ارزه.

کور که نیستی. نمی بینی؟ برو تک تک آدمای بی ریخت و فناتیک خانواده شو مسخره کن. نمی تونی؟ ای خاک...

پس بشین و بخور.

میگه: دیوانه...فقط shift+delet

*

از دلم که خیلی وقته  delet شده. ببینم از آجر و سیمان و آسفالتا کی می تونم این حجم دل آزار و بد بو رو بکنم و بندازمش توی سطل زباله و در کیسه رو گره بزنم و بگم:

خب دیگه تموم شد. shift+delet



- انگار که خوشحالی و لبخندت آلارمی هشدار دهنده باشد برای بعضی ها که به محض دیدن شادی ات همت کنند به فاتحه خواندن به آن و خراب کردنش. بعبارتی سنسور رذالت و خباثت شان با درجه ی خوش حالی و سرخوشی تو  تنظیم شده. یا شادی هات را علنی نکن. یا...

هیچی بابا...همون shift + delet  



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.