پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

خوش قد و بالای رشید

پسرک قد بلند است. بلند تر از هم سن و سال های خودش. مدام شکایت می کند که:

-دوست ندارم بزرگتر از دوستام باشم. منو مسخره می کنن.

هرچی بهش می گوییم همه عاشق پسر قد بلند و رشید و خوش قد و بالا هستند، باور نمی کند. امروز که داشتم کتلت درست می کردم آمد کنارم و گفت:

-امروز یه کلاس اولی به من گفت( ....)

از توهین پسرک کلاس اولی عصبانی و ناراحت شدم. عصبانیتم آنقدر بود که به پسرک گفتم:

-تو هم بهش بگو (....... )

(جاهای خالی اسم دو تا جانور خیلی بلند قد و خیلی کوتاه قد هستند!!)

اما بلافاصله عذر خواهی کردم و گفتم:

-دوستات اشتباه می کنن. اصلا به حرفهاشون اهمیت نده مامان!

پسرک اما قانع نشد.با لب های برچیده و صورت گرفته از پیش من رفت.

شب که نوبت عاشقی کردن مان رسید و با هم رفتیم تا من برایش کتاب بخوانم که بخوابد، توی قصه یک شاهزاده خانوم از یک پسر بلند قد رشید خوشگل خوشش آمد و هی برایش قر و قمیش می آمد تا پسر خوشگل قدبلند عاشقش بشود و با او ازدواج کند.

قصه تمام نشده بود که پسرک با نیش باز و لبهای خندان آمد  کنار من و توی گوشم گفت:

-فکر کنم منظورش منم. چون منم قدبلندم. خوشگلم که هستم. خودتم همیشه بهم میگی خوش قد و بالا و رشید!!!!



فکر کردم خدا ما را نگه دارد که کلهم اجمعین اینقدر خودشیفته و نارسیس هستیم و برای خودمان هی دسته گل می فرستیم و نوشابه باز می کنیم!



-کتابی که  این شب ها برایش می خوانم این است : قصه های یک دقیقه ای / فریبا کلهر/ نشر آموت

عاشقش شده.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.