عاقا...وقتی آقای همسر کسی بیمارمی شود یا مشکل حرکتی و اینها پیدا می کند، طبیعی ترین برخورد با آن پرستاری کردن از ایشان و فراهم نمودن اسباب آرامش اوست.
ما نیز!
از کیسه ی آب گرم بگیر تا تزریق آمپول دگزا، تا چسب کمر ، تا مالیدن پماد ضدگرفتگی عضله، خلاصه همه را فراهم نمودیم.
اما عایا در دست داشتن شبانه روزی کنترل تلویزیون هم جزو همین اسباب آرامش می باشد؟ آیا کلید کردن روی تمامی شبکه های خبری داخلی و خارجی و فوکوس کردن روی اخبارجنگ یمن و سوریه و غیره و غیره ، با صدای بسی بلند و گوش کرکن نیز جزو آداب مریض داری می باشد؟
عاقا... شما چای لیمو می خوای...می آریم
چای نبات می خوای ...می آریم
اصلا گل گاو زبون می خوای ...می آریم
نه... سوپ می خوای..آبگوشت می خوای...همین الانه کمیاب ترین غذای عالم رو می خوای... می آریم
اما...اما...
جون هرکی دوست داری..اون کنترل رو بذار زمین.
لااقل بزن یه جا که اخبار نگه.
اصلا اخبارم بگه. اخبارجنگ نگه.
اه..اصلا اخبارجنگ بگه...
صداشو کم کن خب لامصب!!!
- به شدت دارم احساس نوجوانی می کنم.انگاردخترک نوجوانی شده ام و دارم توی اتاقها می گردم تا جای آرامی پیدا کنم بلکه بشود کتاب خواند. بشود اصلا خوابید.چرا؟ چون درتمام نوجوانی ام، بابا همیشه اخبارگوش می داد. همیشه. البته با رادیو. وز وز موج های رادیو هنوز هم چندش آورترین چیزی است که می تواند آزارم بدهد!
سلام نوجوون دزیره رو یه بار دیگه بخوون
سلام دوست جون
متوجه نشدم عزیزم. چی رو میگی؟؟
سلام پروانه جونم امیدوارم حالت خوب باشه و روزای خوبی داشته باشی
آی گفتی عاقای ماهم هر وقت خونه هس کنترل فقط دست خودشه همین وبس
سلام
ممنونم عزیزم. برای شما هم همین آرزوی قشنگ رو دارم
اصولا کنترل معضل بزرگی در زندگی می باشد!!!!