پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

14 خیلی افتضاح است

مید ترم زبان را شدم 14. نمره های این سه چهارساله ام کمتر از 17 و نیم نبوده. کارنامه ی پایان ترم هم تا حالا کمتر از 94 نداشتم.

امروز اورال داشتم. سوال و جواب های همیشگی. سه چهار تا لغت را یادم نیامد. برای جواب دادن که خیلی تته پته کردم. تیچر سوال کرد:

-این روزها از زندگی لذت می بری؟

گفتم: نه

گفت:چرا

کمی برایش حرف زدم. با همان تته پته ی لعنتی.

پنج دقیقه ی من که تمام شد.بلند شدم. سوال کردم:

-خیلی بد بود..نه؟

گفت:

-چی بگم؟ ما هشت تا استراکچر خوندیم توی این ترم. حتی یه دونه شو هم استفاده نکردی توی حرفات. واقعا عجیب بود. خیلی عجیب بود.نیستی اصلا

-نه نیستم. اصلا نیستم.

لبخند زد.گفت:

-می دونی قراره اعظم یه مدتی نیاد؟

-نه..چرا؟ چند وقتیه فرصت نمی کنم خوب ببینمش و حرف بزنیم

-بارداریش رو که میدونی؟

با تعجب گفتم:

-نه...بارداره

-آره. بخاطر همین مسئله ممکنه استراحت مطلق داشته باشه. و یه مدتی نیاد.

لبخند زدم. خب راستش دلم گرفت که اعظم به من حرفی نزده بود. در جریان  کارهای درمانی بارداری اش بودم. اما این یک ماهه ی تابستان که مدام از شمال به جنوب و از شرق به غرب ایران در سفر بود و هی عروسی می رفت، حال و حوصله ی حرف زدن و سوال کردن نداشتم.

دوشنبه؛ دوروز بعد، فاینال دارم. با این بلبشوی ذهنی..لابد باز لغات را فراموش می کنم. باز استراکچر ها را جا می اندام. لابد باز نمره ی افتضاحی می گیرم و تیچر دوباره می گوید: چطوری نمره تو به پسرات نشون میدی؟



نظرات 1 + ارسال نظر
آبگیرِ کوچک یکشنبه 19 مهر 1394 ساعت 12:22

سلام پری بانوی مهربون مهربونم

پری بانوی دلم

http://s3.picofile.com/file/8216651368/20151008_001355.jpg

چند شب پیش این گل مریم ها رو شکوفه به شکوفه چیدم و روی دستم نشوندم که برات بفرستم
از بعد اون شب این شکوفه های مریم لای ورقای صبحانه جان نشستن و منم بهشون حسودی می کنم که سر گذاشتن روی شونه ی کلماتِ شاعرِ مهربونِ مهربونِ دلم

پری بانو نازنینم پری بانوی عزیزم ...دلم می خواد احوال خودت و دنیات خوبِ خوبِ خوب ترین باشه

پری بانوی عزیزم...هر روز خودت و پارسا جان جانِ شیرین شیرینای دلمو و نیما جان جانِ خوش قلب رو از قرآن می گذرونم و خودت و خانواده ات رو بخدا می سپارم
هر روز توی قلب من حاضری


دوشنبه ی موفقی داشتی باشی پری بانو جانِ جان

وای بلاگ اسکای چرا پیام خصوصی نداره !

سلام مریم گلی نازنین
وای... چه مریم نازنینی...عین خودت.ممنون عزیزم
مریم خیلی شاعری... خیلی...
تمام آرزوهای خوبت را با لبخند و کمال میل توی جان و روانم حک می کنم . همین آرزوهای خوب رو برای تو ، عزیز دل، دارم
ممنون از مهربونیت

نمی دونستم خصوصی نداره. واقعا نداره؟؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.