پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

چشم های درشتش تبدارند

حال و حوصله ندارم. اصلا ندارم.

شاید آخرین باری که زخمم تازه شده بود در مورد پاک کردن تمام عکس های آرشیو کامپیوتر و گوشیم در موردش نوشته بودم. شاید بعدتر اشاره های سربسته ای کرده بودم که فقط خودم متوجهش بودم.

قرار نبود بنویسم. نمی خواستم که بنویسم.اما وقتی عکس مرحله مرحله کوتاه کردن موهاشو میذاره و می نویسه: مرحله ی اول پشم چینی.. و موهاش تا روی دوشش کوتاه شده. و باز عکس میذاره: مرحله ی دوم پشم چینی . و موهاش دو سه سانتی شده که نمیشه که ننوشت.

چشماش با موهای به این کوتاهی درشت تر به نظرمیاد. تب دار و درشت.همه بهش گفتن خوشگلترشده. بهترشده. از این بهترم میشه. من هنوز لالم. لال.

نوشته بود توی بیمارستان، خود پرسنل موهای بیمارها رو کوتاه میکنن. بهشون میگن از هفته ی دوم درمان ریزش شدید موها شروع میشه. بهتره موها کوتاه باشه تا روحیه شونو خراب نکنه.گفتن بعد از هر مرحله...ضعف و سستی شدید دارن.

میدونم. یه بار تجربه شدنش رو دیدم. لمس کردم. باهاش دردکشیدم. براش گریه کردم.براش مردم و غصه خوردم.

حوصله ندارم.چرا این قدر دنیا نکبت و مزخرفه؟ اینقدر تهی و خالی از هر چیز خوشایند؟ خالی از هرشادی ای که همیشه بمونه؟ چطوره که درد و بلا و غصه و غم میاد می مونه و هی پشت سرهم روی موج تکرار میره..اما خنده و شادی تا میاد باید به تاوانش یه زخم بزرگتر بخوری؟ چطوره که ..

ول کن بابا. حوصله فلسفه و سفسطه ندارم.

اینا رو بذارم کنار دینی  ای که دارم به سوم ها درس می دم. برنامه ی زندگی! هدف از خلقت! اعتماد به آنچه برای مان مقدر شده است!

یکی از دخترها هم جرات نداره بلند شه و بگه:

-خانوم معلم..خدایی خودت این حرفا رو از ته ته دلت قبول داری یا نه؟ خانوم معلم چرا الکی هی تاکید می کنی ؟؟ هان؟؟

تا کتابمو ببندم و کیفمو بزنم زیر بغلم و برگردم خونه.



نظرات 1 + ارسال نظر
نسرین شنبه 18 مهر 1394 ساعت 14:12

سلام پری نازم
اون کیه که موهاش چیده شده به تلخی

سلام عزیز دل
خوبی؟
چی بگم؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.