پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

حلال

جلسه ی قبل بهنوش مشکوک نگاهم کرد و وقتی چشمم توی چشمش افتاد انگشت حلقه ی دستش را نشان داد و چیزی زیر لب گفت که نفهمیدم. یا چشم و ابرو سوال کردم که یعنی چی؟  دوباره دستش را نشان داد و دور انگشت حلقه اش یک انگشتر فرضی را چرخاند. فکر کردم مثل همیشه به انگشترهای من اشاره می کند. انگشتر خودم را نشان دادم. گفت نه. دوباره چیزی را بی صدا زیر لب گفت.
توی فاصله ای که تیچر رفت بیرون و برگشت ، بهنوش عین تیر پرید سمت صندلی من و مهسا و گفت:
-دیدین؟ دیدین؟ تیچر عقد کرده...
گفتم:
-نه...چیو دیدم؟؟
-حلقه شو.
-نه ندیدم
-ببین انداخته ش دست چپش. قبل دست راستش بود. تازه کف دستشم با حنا قلب کشیده. این دیگه ردخور نداره. عروسی کرده. حنابندون خودش بوده
-الان گفتی عقد..
-مهم نیست. مهم اینه که که دیگه عروس شده
-برو بشین سرجات. شاید حنابندون فامیل نزدیکش بوده. اصلا چیکار داری تو وروجک؟
-نه بخدا... مال خودش بوده. ببین..خوشحالم هست
تیچر که برگشت انگشتری که توی این دو سه سال توی دستش دیده بودم را روی انگشتش دیدم. حنا یا چیز دیگری هم از زاویه ی دید من مشخص نبود.
امروز توی پله ها بهنوش داشت بلند بلند برای دوستانش از عروسی تیچر حرف می زد:
-ببین..اینم گرفتن. اینم رفت. فکر کن...ما  موندیم!
سرکلاس...تیچر ناگهان گفت:
-شماها هم برای عید قربون مراسم خاص دارین؟
-چه جور مراسمی؟
تیچر کف دستش را نشان مان داد. یک قلب گنده حنایی کف دستش بود. گفت:
-مامان بزرگم هنوز برای عید قربون ها حنا درست می کنه و دست همه ی زن های خانواده رو حنایی می کنه. هرچی خواستم در برم نشد. منو توی اتاقم گیر انداخت و گفت دستمو حنایی کرد. هرکاری هم می کنم پاک نمیشه.
به بهنوش نگاه کردم. لبخند زد و لبش را گزید. گفتم:
-حالا برو طلب استغفار کن!
نیم ساعت بعد بهنوش غش غش می خندید و در حالی که از فرط خنده نمی توانست  خودش را کنترل کند مدام به تیچر می گفت:
-تیچر حلالم کن... جون من حلالم کن... اصلا 5 نمره ازم کم کن اما حلالم کن...

نظرات 2 + ارسال نظر
مهندس جان سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 01:47 http://mohandesjan.blogsky.com


بسی شاد شدیم

ایران دخت دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 23:43 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

چه جالب و خنده دار بود...

بهنوش کلاس ما کلا توی کار حرفای خنده داره
بهش میگیم روحیه ی کلاس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.