-مامان آقامون گفته از جلسه ی بعد می خواد توی کلاس برامون اسم خارجی بذاره. برای اینکه واقعا حس کنیم داریم زبان خارجی حرف می زنیم.
-واقعا؟
-آره.. می دونی من می خوام چه اسمی داشته باشم؟ من دوست دارم اسمم جک باشه. خوبه؟
-مگه خودت میتونی اسم انتخاب کنی؟ الان گفتی آقاتون می خواد براتون انتخاب کنه.
-خب من بهش میگم اسم منو جک بذاره. شاید قبول کنه. من از جک خوشم میاد. تو هم خوشت میاد؟
-یعنی حال دیگه من جک صدات کنم؟
-بله.
-خب..جک پاشو برو اتاقتو مرتب کن. خیلی به هم ریخته ست. جک..دستاتم بشوری. جک بعدم...
-اه..گفتم اسمم جکه. نگفتم که بهم زور بگی!
حین گفتگوی من و پسرک، پسر بزرگه اومد قاطی حرفامون:
-اگه اسم این قراره جک باشه..اسم منم دیوید جونزه. باید منو دیویدجونز صدا کنید.
نگاهشون کردم.گفتم:
-جک... دیویدجونز...هرچه سریع تر برید اتاقتونو مرتب و تمیز کنید.نه کتاب روی زمین ببینم، نه حوله، نه کیف، نه اسباب بازی. سریع! سریع! جک... دیویدجونز..دیگه نبینم با هم دعوا کنین و صدای همو دربیارین. جک... دیوید جونز...شبها برای خوابیدن چونه نمی زنین. تا گفتم برید بخوابید، می رید توی تخت تون. جک..دیوید جونز...
-مامان جان اسم مون عوض شد.اما تو عوض نشدی!!
چه قدر قشنگ. ببخشید شما معلم ادبیات راهنمایی هستین یا دبیرستان؟
ممنون
دبیرستان