پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

هیچ وقت


یادآوری دوران جنگ برای دخترجوانی که بچگی اش را  در جنگ و پناهگاه و موشکباران و کشته شدن آدمهای اطرافش ، سپری کرده، موضع اصلی هیچ وقت است.جنگ تمام خاطرات کودکی او را تحت الشعاع قرار داده و حتی دوست کودکی هایش را از او گرفته و دور کرده.

دخترپس از پانزده سال، برای دیدن ناظم دوران دبستانش که همسایه و دوست خانوادگی نیز بوده می رود و در طول چندساعتی که میهمان اوست، تمام کودکی خودش و پسر زن و پدر و مادر و خواهر و اطرافیانش را مرور می کند. قرار است پسر زن از خارج به ایران برگردد. در کودکی این پسر و دختر داستان، صمیمیت عمیقی بوده و حالا دختر بین اشتیاق برای دیدن پسر و سرو کله زدن با خاطرات همسرخودش مردد است.

لو رفتن محل اختفای صدام و اعدام او، درگیری ذهنی عمیقی برای او ایجاد کرده. صدام برای او " آقای صدام" بود که قرار بود بیاید و بچه ای را که نمی خوابید باخودش ببرد. اعدام صدام، سنگینی بار چندین ساله ی ترس از جنگ را کمرنگ می کند انگار.

انیمشن های محبوب آن دوره (حنا دختری در مزرعه)، بازی های  کودکانه (اسم فامیل) ، پرچم امریکا که کف حیاط مدرسه نقاشی شده بود تا لگدکوب بچه مدرسه ای ها باشد، پناهگاه های مدارس، پناهگاه های خانگی در زیرزمین های منازل، صدای ریختن شیشه ها بعد از موشک باران، پسرانی که از ترس کشته شدن ، قاچاقی از کشور فراری داده می شوند، نمایشگاه های عکس خیابانی از شهدای جنگ، خرده روایت هایی است که هیچ وقت را برای خواننده ای که آن دوران را درک کرده، لذت بخش و نوستالژیک می سازد.


 

هیچ وقت

لیلا قاسمی

زاوش




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.