پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

سال بلوا



1-هوا اونقدر گرمه که تموم خوراکی هایی که روکش شکلاتی دارن، شکلاتشون آب شده. و من از همینجا می فهمم که امسال گرم تر از سالهای قبله. والا!!! اگه نیست پس چرا سالهای قبل شوکولاتا !! آب نمی شد؟


2-شنبه ی همین هفته از شقایقِ سال سومی ،اندازه ی یک دفترچه یادداشت 20 برگِ 2در 5، تقلب گرفتن. شقایق یکی از شاگرد زرنگامه که برای نیم نمره اونقدر گریه می کنه که چشماش می شن قد فندق. پارسال همچین چیزی ازش نه دیدم ، نه شنیدم.


3-سحر امروز توی حیاط جلومو گرفت:

-خانوم..دو سه تا نیم نمره ای ننوشتم. برگه رو از زیر دستم کشیدن. نذاشتن بنویسم. اون یکی سحر برگشته بود داشت از روی برگه م نگاه می کرد.اونوقت اینا برگه ی منو گرفتن. خانوم..میشه یه کاری کنین؟؟ فقط دو سه تا نیم نمره ست.

سحر شاگرد اول کلاس شقایق اینهاست. دبیری که مراقب امروزشون بود گفت: خودم دیدم داشت تقلب می کرد. نه یکبار. چهار بار! امسال سالی غریبیه. نیست؟


4-میل نوشتن دارم. اما می ترسم. حسابی می ترسم. ترس از نوعی که نمیشه شرحش داد. ترس از پسند نشدن. از پس رفتن . از .. همه چیز. پارسال پیرار سالا اینطوری نبودم. والله نبودم.



نظرات 1 + ارسال نظر
فریده پنج‌شنبه 21 خرداد 1394 ساعت 08:22

لطفااا
لطفااا
اون ترس بذار کناررر
من داستانهای که تو اون ذهن خوشگلتو رو میخوام

خخخخخخخخ
حالا فهمیدم چطور میشه تو رو به حرف آورد!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.