پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

آهش می گرفت!!



-خانوم فقط ده نمره بنویسم.تو رو خدا

-خانوم شما که مهربون بودی..تو رو خدا

-خانوم آه من می گیره ها..من یتیمم..آهم عرشو می لرزونه. بذار فقط ده نمره بنویسم

-خانوم جون ِمن...دو دقیقه جلوی در بایست..منو نگاه نکن

-خانوم جون پارسا..جون مادرت... بخدا می افتم. بذار بنویسم

-خانوووووووووووم..اعصاب ندارما..

-خانوم..

-خانوم..

.

.

-مدرسه نیست که..معلمهاشم به دل آدم راه نمیان

-تازه یادشون افتاده به مدرسه نظم بدن. یعنی چی نمیذارن بنویسم.

-معلما که درس نمیدن. میان فقط خاطره تعریف می کنن.بعد سر امتحان یادشون میفته سخت بگیرن

-بخدا اگه من سال دیگه بیام این مدرسه. نمیام. عمرا بیام


گوشه ای از قند و نبات هایی که امروز اعصابم رو مورد عنایت قرار داد و یک سردرد چند ساعته برام یه ارمغان آورد.

خواهش و التماس ها برای نوشتن از روی تقلب هایی بود که از توی آستین، کفش، کش جوراب، لای مو، لای فاق شلوار و نواحی دیگه ازشون گرفته بودم.

من امروز مراقب امتحان های ریاضی و تاریخ بودم!!