پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

تکلیف سرخود

به نگاه از بالا مشکوکم و هرچی نشونه می بینم خودم رو می زنم به نادانی محض و کوری و کری و : نه بابا...تصور توست. نه بابا اینطوری ها نیست. نه بابا با شخصیت تر از این حرفهاست.

و عرض کنم که بله بابا دقیقا اینطوری هاست و دقیقا بی شخصیت تر از این حرفهاست و دقیقا ...

مجبورم میدونین...مجبور...

هستی چوب گرفته بالای سرم که هی برم و با کلی شک برگردم.

و بار برم و برم و برم.

یه بارم تو بیا خب.

معلوم نیست کی

اونقدر بی حوصله و بی انگیزه ام برای نوشتن اینجا و اونجا و همه جا که دلم می خواد هرچی اکانت  دارم رو دلیت کنم و بشینم این همه کتابهای نخونده م رو بخونم و نفهمم کی به کیه و چی به چیه.

دلم کلاس و تدریس می خواد. آدم مشتاق یادگیری می خواد که چشماش دودو بزنه برای یادگرفتن. دلم هرروز بیرون رفتن برای انجام کاری مشخص رو می خواد. دیگه توی خیابون تحمل ماسک رو ندارم. به هرجای خلوتی می رسم ماسکم رو میدم پایین. دلم یه سفر درست حسابی می خواد.

و بدتر از همه اینکه با این قرص جدیدی که اضافه شد  که خوابم رو منظم و عمیق کنه فقط روزها خواب آلوده ام و شبها باز با هربار گُرگرفتن بیدارمیشم و خواب عمیقی ندارم.



هیچ جا مثل اینجا نیست.

خانه ی عنکبوت

دو رمان کوتاه در یک مجموعه، خانه ی عنکبوت را پدید آورده. هر دو داستان محدودیت ها و تعصبات جامعه سنتی را به استهزا گرفته و تابوهای عرفی و ذهنی را در هم می شکند.

راوی هردو قصه مرد است امامحور قصه زنان اند. زنانی که ارکان هستی را در هم می پیچانند و ایمان مرد را می برند و در فضایی فارغ از پرداختن به خیانت یا زنبارگی؛ به تمام زنان عشق می ورزند و هرگز سیراب نمی شوند.

عنکبوت می شوند، به رحم مادر برمی گردند، با درون زن یکی می شوند تا از هجوم رقبا در امان بمانند و همچنان دیوانه ی زن اند.

شاید تاکید شیرزاد حسن بر تنانگی و زنانگی عشق، اعتراضی استعاری به ممنوعیتها و محدودیتهای زنان است. و بی پروایی و هجوم داوطلبانه شان در زندگی قصاب عاشق، محصور کردن ذهن مردانه به فیزیولوژی جنسی و نمایش دادن اصرار شرع و عرف به این قضیه است.

خانه ی عنکبوت

شیرزادحسن

انتشارات کتاب کوله پشتی

معرفی و دانلود کتاب خانه عنکبوت | شیرزاد حسن | کتابراه

پایان روز

مادر در مزار  و پسر در تهران روزی را شروع کرده و به پایان می رسانند که آبستن اتفاقات قابل پیش بینی اما بی موقع است.

بعد از رفتن طالبان مردم مزار احساس آسودگی دارند. دخترهای به ایران درس خوانده معلم شده اند و شوق و ذوق دارند که موها را پشت سر جمع کنند و سر و صورتی صفا بدهند. گرچه که نسل قبل تر( مادرانی که آموخته ی تعصبات طالبانی هستند) دهان به دشنام و متلک باز کنند و کار دختر را تقبیح نمایند.

جان سختی و زندگی سخت مادر در حیاطی که گاو و مرغ دارد از پگاه تا شامگاهِ مرگ با نفرین کردن و گلایه و شکایت همراه است. دست تنها مرد محتضر را رتق و فتق می کند، فضولات داغ گاو را مشت می زند، شیر می دوشد، طویله و حیاط را آب و جارو می کند و همزمان ناله سر می دهد از این همه مشقت و دشواری. پسر بی کارت اقامت در تهران از بیم افغانی بگیرهای خیابان و حرم و ایستگاه تاکسی و مامور اداره ی کار، صبح تا غروب در زیرزمین کارگاه کفش است و شب تا صبح در اتاق اجاره ای با هموطنانش نگران لو رفتن است.دختر سرخوشانه صبح به مکتب می رود و غروب برمی گردد. پیرمرد رو به سقف لحظه ها را در تنهایی می شمارد.

آنچه در این نسل ها مشترک است، انتظار بیهوده برای بهبود است.هرکدام در هیات نسل خویش امیدواری نافرجامی دارد که آلوده به انواع شک و تردید است.

پایان روز

محمدحسین محمدی

نشرچشمه

-زبان پاکیزه ی کتاب. آه! زبان پاکیزه ی دری!



دانلود و خرید کتاب پایان روز | محمدحسین محمدی | طاقچه