پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

اوراد نیمروز

بهمن تاریخ خوانده و دل به گذشتگان دارد.پریسا زنی امروزی و تئاتری ست.دنیای این زوج ناهمگون است.اما بهمن برای نجات دادن زندگی دونفره اش با پریسا از دلبستگی عمیقش به تاریخ دوره ی یعقوب لیث می گذرد تا از کلوت های روییده بر دق نمکین عبور کند و مانع اجرای دادخواست طلاق پریسا شود.

تعلیق داستان از آنجایی لحظه به لحظه بیشتر می شود که بهمن در دل لوت، با آدمهایی بدوی دمخور می شود و خواننده نمی داند این آدمها سراب و توهم کویرزدگی بهمن اند یا واقعیتی پنهان در دل کلوت های شهداد. برای اژدرمار چشمه سازمی زنند و آواز می خوانند. برای روز تولد، سوگ زاد می گیرند و مویه و عزاداری می کنند.رادیو دارند.نوار کاست گوش می دهند.( حضور موثر و پررنگ موسیقی در زندگی مردمان کویر قابل توجه است.)

سرو کله ی میرخلیل که پیدا می شود ، هستی آدمهای بدوی رنگ حقیقت می گیرد و از این پس تعلیق داستان برای نجات بهمن از  حکم اجبار برای ادامه ی نسل بدویان رنگی دیگر می گیرد.

یافتن مقبره ی ملک محمد، پسر یعقوب لیث  در اطراف گندم بریان بهانه ای است برای مرور کوتاه دوره ی تاریخی مربوط به او تا با رسوم و سنتهای کهن مردمان سرزمین نیمروز روبرو شویم.مردمانی که دامداری و باغداری و کشت و کار را بی نیاز به صنعت و تکنولوژی روز پیش می برند و با اورادی موهوم سخن می گویند.

اوراد نیمروز

منصور علیمرادی

نشر نیماژ

-متفاوت بودن زبان هرکدام از کاراکترها نقطه قوت کار است.

-تقابل سنت و مدرنیزه در خدمت داستان است.

-دلخوش بودن به تغییر مسیر تاریخ در صورت زنده ماندن ملک محمد دخیلی است پرتکرار که به صحن تاریخ گذشته می بندیم.

-کتاب برنده ی جایزه ی جلال است.



اوراد نیمروز - نشر نیماژ

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.