اینطور که پیش میره دوماه و سه ماه پاسخگوی مشکلات من نیست. احتمالا با فروکش کردن کرونا،من هم دوباره سرپا میشم. فعلا هر دم از این باغ بری می رسد و چشم انداز پیش روی من همچنان افقی زیستنه.
گاهی که می بینم جونی دارم و خوبم، میرم مطبخ و غذا درست می کنم.و بعد از دوساعت طوری درد و گریه و عرق و اشک قاطی میشه که مسلمان نشنود،کافر مبیناد.
احتمال جراحی لعنتی هست بازم.
دیروز که از تصور زمان طولانی استراحت و خوب نشدن کلافه و عصبی بودم، رفتاربدی با بچه داشتم. البته حسابی هم درشت و متلک شنیدم.
کلافه ام.کلافه. چقدر درد تحمل کنم.
میگذرد عزیزکم.اینو از من داشته باش.بخاطر خودت و بچه ها و همسرت از این ها هم رد میشی.
فدای مهرتون
میدونم میگذره.ولی خون به جگر می کنه لعنتی
خیلی سخته به امید خدا هر چه زودتر خوب خوب شین و واسمون بنویسین
سلام
عجب
واقعا متاسفم
براتون آرزوی سلامتی دارم
هرچه زودتر
سلام
ممنونم