پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

جلسه ی نقد ( فصل پنجم سکوت)

منتقدی که برای این جلسه دعوت شده بود دچار بیماری شد و توی بیمارستان بستری شد و من دعوت شدم برای نقد کتاب.

آقای  محمدرضا بایرامی در مراسم جلال نهم که پرتقال خونی جانم نامزد نهایی شده بود، برنده ی نهایی جایزه ی جلال شد و بودن در کنارشون افتخار بزرگی بود برام.

بسیار خونگرم و صمیمی و خاکی بودند و روز پر انرژی و عالی و خوبی ساخته شد برام.


به آقای بایرامی گفتم وقتی برنده ی نهایی جلال رو اعلام کردن و پسرکم فهمید مامانش برنده نشده خیلی از شما عصبانی شد. قاه قاه خندیدند.



کوثر که هنرجوی تابستانی ام بود برای دیدنم اومده بود


و برام گل آورده بود



 زینب، این دخترک خلاق کتاب چاپ کرده بود و اومده بود هم نشونش بده. هیچ لذتی بالاتر از دیدن حاصل دسترنجت نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.