پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

زوربای یونانی

زوربا پیرمرد لولی وشی است که در کنار مردجوان داستان، چگونگی بهره مند شدن از زندگانی و نعمات آن را مدام به او گوشزد می کند و تلاش دارد به او بیاموزد که هدف از خلقت فقط لذت بردن و تمتع جستن است و بس.

مردجوان موش کاغذخواری است که فقط می خواند و می نویسد و در مقابل وسوسه ها بشدت خوددار و سخت است.تقابل زوربا و مرد جوان در برخورد با آدمها و شرایط، تصاویر فرحبخشی از چرایی و چگونگی فلسفه ی حیات در لفافه ی طنز می سازد.

بناست که مردجوان با قدرت روحی، خودش را به دوست سفرکرده اش نزدیک کند و احوالات او را دریابد اما در واقع این زورباست که پیوند روحی عمیقی با او ایجاد کرده.

زوربا کشیشان، خدا، زنان ، ناسیونالیسم و هرچیزی را که توسط انسان دارای شرط و شروط عرفی شده به استهزا می گیرد و با منطق خوشباشی و غنیمت شماری فرصت، همه را نقد می کند و زیر سوال می برد. او خود را محق می داند برای شاد زیستن، رقصیدن، لذت بردن و هرکه و هرچه را که مانعی برایش ایجاد کند نفی می کند.

زوربا چرندیاتی که در کتابها نوشته شده را به ارزنی نمی خرد، او باید زندگی را لمس کند و به تجربه ی خویش بفهمد.

اندیشه ی خیامی ( برخیز و مخور غم جهان گذران/بنشین د ودمی به شادمانی گذران) محور اصلی زندگی زورباست. او در جنگهای بسیاری شرکت کرده، آدم کشته، ازدواج کرده. فرزند دارد.اما هیچ کدام از اینها روح او را در بند نکشیده و باعث نشده غم نان و ترس وجدان داشته باشد. نوعی زندگی رها و آزاد حیوانی توام با تظاهرات انسانی در زوربا مشهود است.

زوربا زنان را در ذهن و افکارش محترم و ارزشمند نمی داند. حرفهایش زن ستیزانه است.اما در واقعیت نفسش به نفس زنان بند است و بی آنان نمی تواند زندگی را تاب بیاورد و تا آخرین دم حیات از آنان کام می گیرد.

 

زوربای یونانی

نیکوس کازانتزاکیس

انتشارات خوارزمی

-خواندنش لذت زیادی داشت.

- پیرپری دریایی و سایر صفاتی که مردم را به آن می نامید طنز کشنده ای داشت.

-مسایل دشوار هستی شناسی و چرایی آفرینش از زبان زوربای ساده دل به شکلی باورنکردنی جذاب است.


کتاب زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس - خوارزمی/انتشارات آگاه


پستی

قصه های درهم تنیده و شخصیتهای شبیه به هم در پستی غوغا می کنند. تمیز نمی دهی اینها همه یکی اند یا چند تا. هرشخصیت چندصداست یا هرچند صدا از یک شخصیت صادر می شود.

موهای پشت آرنج و خط بریدگی زیرگلوی پسرها و مردها شبیه هم است. این یعنی آیا مردان همه در تمایلات و بینش و عقیده مانند هم اند؟

ولی منکرند این همانندی را و آن را به دامن زن می‌رانند: کپی خودت است.نگاه. فقط چشمهایش به من رفته.

نمیتوان مطمئن بود چرخه‌ی تکرار آدمیزاد در اشاره به زایش چندباره‌ی پسرک با همان ویژگی‌ها و نشان‌های جسمی ،ناکامی بشر در تحول عمقی و دگرگونی را نقد میکند؟

استنکاف ماه‌وش از همخوابگی و سپس افراطش در آن ، جنونِ به چشم پسرک درآمدنش، بیزاری‌اش از آدمیان، گریه زاری‌های حمام از بچگی تا بزرگسالی، قهربودن با بدن، خیالات مستمر با عاشق‌های ناپیدا، پریشانی و سردرگمی زن در عرصه‌ی خلقت و آفرینش نیست؟

 

بنظرم تمام زنها و تمام مردها، از کودک و نوجوان تابالغ، همه یکنفرند.یعنی کلا یک زن و یک‌مرد. شاید آدم و حوا. و ادامه نسل این دو تکرار همان زن و مرد آغازین است.بقیه ،شکلهای تکثر آن زن و مرد هستند.

شاید میخواهد بگوید سر و ته هستی یک قالب و یک شکل دارد. تفاوت در جزییات همان دایره ی اختیار ماست. از آنجایی که یک سری اتفاق ها و ویژگی ها مدام تکرار میشوند.

پستی

محمدرضا کاتب

نیلوفر


مشخصات، قیمت و خرید کتاب پستی اثر محمدرضا کاتب | دیجی‌کالا

 

ملکوت

آدمهای ملکوت ترکیبی از طبیعت و فراطبیعتند. برخی کاملا عادی هستند و برخی در غایت شگفتی و غیرمعمول بودن. دکتر بدنی جوان دارد و سری پیرسال. م.ل خودش را قطعه قطعه مثله کرده. شکو مثل سگ نگهبان جنایتی را که دیده و در حقش رفته ندیده گرفته. آدمهای معمولی به دنبال داروی فزونیِ جوانی و شهوتند.

فضای وهمناک و سوررئال داستان همانقدر که برای خواننده غریب است برای کاراکترها پذیرفته و عادی است. نتیجه ی هفته ای آمپولهای مرگبار را می شنوند و واکنشی ندارند.از قتل پی در پی زنان دکتر آگاه می شوند و حرفی نمی زنند.

اگر دکتر حاتم مرگ باشد که در عین لذت دهی و کامبخشی می میراند، م.ل بشر است که به میل خود، خویشتن را هلاک می کند و ابایی ندارد از قربانی کردن اطرافیان و در عین حال برده ای می خواهد لال و رام مثل شکو. شکو شاید وجدان بشر است که لال و خاموش پسندیده تر است برای انسان مستبد. منشی جوان، میل جوانی کردن همیشه ی بشری است که می خواهد از لذات جسمی تمتع بجوید؟ مرد چاق و سکته، حاصل زیاده روی در تن آسایی است؟ آقای مودت و بیماری گل کلمی اش، رهاورد مدرنیته ی سرطانزاست؟ زنان دکتر حاتم قربانیان همیشه ی تاریخ بشر؟ و ناشناس... آیا آن وجه ناشناس بشر است که کشف نشده؟

ملکوت سرشار از نماد و رمز است. زبانی  روان و خوشخوان دارد. در سطح بیرونی قصه ای ترسناک و جذاب و در لایه های زیرین مفاهیمی را مورد بررسی و نقد قرار می دهد که آفرینش انسان را نشانه رفته.

ملکوت

بهرام صاددقی

انتشارات زمان

-پی دی اف کتاب را خواندم. چاپ سوم سال پنجاه و سه.بدون سانسور و تغییر روایت.


ملکوت (رمان کوتاه) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

گیسیا

دو داستان موازی از کودکی و میانسالی گیسیا در حال پیش رفتن است. گیسیا متوسل به ذکر حلقه ی آغه زمان، می خواهد فراموش کند تلخی ها را و زندگی جدیدی بسازد.

در هروله ی پذیرش جدایی و کار کردن و پول در آوردن و مرور کودکی، گیسیا یاد می گیرد روی پای خودش بایستد و تارهای چسبناک وابستگی را از پیرامون تن و بدنش دور کند تا جایی که قصد رفتن و دل کندن از شهری که تا بحال در آن زندگی کرده می کند.

آب و رنگ فرهنگ کردی در قصه سبب جذابیت آن شده.

آدمهای گیسیا تنهایند و هرکدام در پی سازش با خود. هیچ کدام نتوانسته تنهایی درگیری را درمان کند و حتی آینه ها دروغگو و ناراستند.

زبان روان و سلیس راستان از نقاط قوت آن است.

گیسیا

غنچه وزیری

انتشارات هیلا


گروه انتشاراتی ققنوس | گیسیا

دو کوچه بالاتر

رفت و برگشت میان کودکی و جوانی زنی میانسال بهانه ی مرور زندگی لیلی در دوکوچه بالاتر است.

جامعه ی سنتی و محافظه کار ایرانی حرف زدن، خندیدن، گریه کردن و کلا هر نمود و حضوری را برای زن عیب و عار می داند . لیلی در آغاز جوانی در سایه ی همسرش از چنبره ی این ممنوعیت ها رها می شود اما اثر آن سختگیریها و تعصباتی که پدر و مادر در حقش روا داشته بودند تا میانسالی ( جایی که ما با لیلی آشنا می شویم) همچنان قابل روئت است.

عشق چنان معصومانه و مخفیانه در زندگی او شکل گرفته که محکوم است به نادیده گرفته شدن.

آنچه در این خانواده عیان است سختگیری های سنتی پدر و مادر نیست، بلکه روحیه ی فرمان طلب و مطیع لیلی است. در همین خانواده دختری علیه مردش می شورد و آن سر دنیا زندگی می سازد و می رود. لیلی مقهور شرایط شده و روحیه ی سازشکارش او را از لذتهای طبیعی زندگی محروم کرده.

دوکوچه بالاتر

مریم سمیع زادگان

کتابسرای تندیس

-زبان روان و روایت شیرین قصه، تلخی زندگی تکراری و بی هیجان لیلی را می گیرد.در واقع تلخی را حس نمی کنی.


دو کوچه بالاتر by مریم سمیع‌زادگان

خانه ی عنکبوت

دو رمان کوتاه در یک مجموعه، خانه ی عنکبوت را پدید آورده. هر دو داستان محدودیت ها و تعصبات جامعه سنتی را به استهزا گرفته و تابوهای عرفی و ذهنی را در هم می شکند.

راوی هردو قصه مرد است امامحور قصه زنان اند. زنانی که ارکان هستی را در هم می پیچانند و ایمان مرد را می برند و در فضایی فارغ از پرداختن به خیانت یا زنبارگی؛ به تمام زنان عشق می ورزند و هرگز سیراب نمی شوند.

عنکبوت می شوند، به رحم مادر برمی گردند، با درون زن یکی می شوند تا از هجوم رقبا در امان بمانند و همچنان دیوانه ی زن اند.

شاید تاکید شیرزاد حسن بر تنانگی و زنانگی عشق، اعتراضی استعاری به ممنوعیتها و محدودیتهای زنان است. و بی پروایی و هجوم داوطلبانه شان در زندگی قصاب عاشق، محصور کردن ذهن مردانه به فیزیولوژی جنسی و نمایش دادن اصرار شرع و عرف به این قضیه است.

خانه ی عنکبوت

شیرزادحسن

انتشارات کتاب کوله پشتی

معرفی و دانلود کتاب خانه عنکبوت | شیرزاد حسن | کتابراه

پایان روز

مادر در مزار  و پسر در تهران روزی را شروع کرده و به پایان می رسانند که آبستن اتفاقات قابل پیش بینی اما بی موقع است.

بعد از رفتن طالبان مردم مزار احساس آسودگی دارند. دخترهای به ایران درس خوانده معلم شده اند و شوق و ذوق دارند که موها را پشت سر جمع کنند و سر و صورتی صفا بدهند. گرچه که نسل قبل تر( مادرانی که آموخته ی تعصبات طالبانی هستند) دهان به دشنام و متلک باز کنند و کار دختر را تقبیح نمایند.

جان سختی و زندگی سخت مادر در حیاطی که گاو و مرغ دارد از پگاه تا شامگاهِ مرگ با نفرین کردن و گلایه و شکایت همراه است. دست تنها مرد محتضر را رتق و فتق می کند، فضولات داغ گاو را مشت می زند، شیر می دوشد، طویله و حیاط را آب و جارو می کند و همزمان ناله سر می دهد از این همه مشقت و دشواری. پسر بی کارت اقامت در تهران از بیم افغانی بگیرهای خیابان و حرم و ایستگاه تاکسی و مامور اداره ی کار، صبح تا غروب در زیرزمین کارگاه کفش است و شب تا صبح در اتاق اجاره ای با هموطنانش نگران لو رفتن است.دختر سرخوشانه صبح به مکتب می رود و غروب برمی گردد. پیرمرد رو به سقف لحظه ها را در تنهایی می شمارد.

آنچه در این نسل ها مشترک است، انتظار بیهوده برای بهبود است.هرکدام در هیات نسل خویش امیدواری نافرجامی دارد که آلوده به انواع شک و تردید است.

پایان روز

محمدحسین محمدی

نشرچشمه

-زبان پاکیزه ی کتاب. آه! زبان پاکیزه ی دری!



دانلود و خرید کتاب پایان روز | محمدحسین محمدی | طاقچه

خیابان کاتالین

در خیابان کاتالین سه خانواده با هم همسایه اند و بچه های خرد و ریز در بازی های کودکانه تا نوجوانی و جوانی با هم قد می کشند و شاهد حوادث تاریخی بازه ی زمانی جنگ جهانی دوم اند.

روایتی غیرخطی و ناپیوسته اتفاقات محیطی و تحولات شخصیتهای داستان را در سه دهه ی تاریخی در مقابل خواننده می گذارد.

سابو بخشهای تیره و سیاه شخصیتها را بطرز تکان دهنده ای رونمایی می کند. در میانه ی عاشقی، جنازه ی دختری جوان بهانه ی کامجویی ست. تعلل در اقدام به ازدواج بهانه ی تخریب موقعیت شغلی و تبعید می شود. سردرگمی ناشی از اسارت و دشواری شرایط تبعید از جانب دیگران دردک نشده و به شکل ناخنک زدن به زن و دختران جوان در محیط بیمارستان و ... نمود می یابد. شوهر رسمی فقط عنوانی است برای قانونی بودن تمتع از لذات و امیال . اما با همه ی اینها آدمهایی که درگیر خاطره ی خیابان کاتالین هستند، توافقی پنهان و مرافقتی آشکار با هم دارند. اگر از خانه ی دیگری خراج شوند باز جایی  وسهمی برایشان باقی ست. اگر خیانت کرده اند در روند اهدای جوایز پرطمطراق شغلی به فرد خیانت دیده دست و دلبازی می کنند. به عبارتی دیگر تاوان تاریکی خود را با روشنایی عاریتی ( گرچه با خوش رقصی برای عمال دولت استانیلیستی یا یهودی کش) پس می دهند.

دنیای سوررئال نیمی از کتاب روایتگر بخشی است که گویا آدمهای زنده جرات بازگو کردنش را ندارند. آن روحِ در همه جا حی و حاضر چیزهایی را از دیگران می بیند که گاهی مایلند فقط در خفا و برای خودشان شکل بگیرد. هنریت شاید تنها شخصیتی است که یکدست و بی نقص است. هموست که از ابتدای ورود به جمع بچه های کاتالین، با بقیه فرق دارد، باید آموزش ببیند تا همرنگ شان شود و زود می رود و فرصتی برای بزرگ شدن و شبیه بقیه بودن پیدا نمی کند.

زن های سابو قوی و تاثیرگذارند. مردها اما یا کشته می شوند یا تبعید و دستگیر یا نابینا و کم شنوا. حتی در جزیره ی بی نام و نشان دور از اروپا این زنها هستند که بلانکا را پدیرفته یا رد می کنند، دوستش دارند با یه او نفرت می ورزند.

 

خیابان کاتالین

ماگدا سابو

انتشارات بیدگل




خیابان کاتالین اثر ماگدا سابو | معرفی و خلاصه کتاب | کافه‌بوک |

نفرتی که تو می کاری

رمانی است در باره ی نژادپرستی و تلاش های مردم و چند نوجوان در اعتراض به کشته شدن پسرجوانی که بی دلیل مورد اصابت گلوله ی پلیس قرار گرفته.

کتاب در دسته ی رمان نوجوان قرار می گیرد . زبان روان و خوش خوانی دارد و توضیحات مترجم در پاورقی درک چرایی و وجوب جنبش های اجتماعی و سیاسی سیاه پوستان در امریکا را آسان تر می کند.

سبک زندگی محله های پایین شهر و  قوانین خاص گروه های تبهکار و دوگانگی نسل نوجوان نسبت به مکان زندگی و قواعد مخصوص به آن بدنه ی داستان را می سازد.

نفرتی که تو می کاری

انجی توماس

 نشر نون

-نفرتی که در دل بچه ها می کاری، زندگی همه رو به گ... می کشه. (توپاک)

 



دانلود کتاب نفرتی که تو می‌کاری اثر انجی توماس - فیدیبو

خانه ی خیابان مانگو

مجموعه داستان کوتاه با داستانهای بسیار کوتاه از ادبیات مکزیک. تمام داستانها حول خانه ای قرمزدر خیابان مانگو روایت شده اند. اسپرانتسا بعد از نقل مکان به این خانه، در مورد دوستانش، مادر و خواهر و برادرهایش، سرگرمی ها و اتفاقات مدرسه و آرزوها و حسرت هایش حرف می زند.

فقر و تباهی و فرهنگ مردم فرودست در این قصه ها فریاد می زند و نکته ی جالب پذیرفتاری و مرافقت آدمها با این وضعیت است. گویی شکل دیگری از زندگی را برای خودشان متصور نیستند و گاه که پا را فراتر می گذارند، در رویا و خیال خانه و لباس و زندگی بهتر را به خودشان روا می دانند.

قدرت تصویرسازی و انتقال مفهوم در این قصه های کوتاه بسیار بالاست.

خانه ی خیابان مانگو

ساندرا سینسروس

انتشارات نقش و نگار




کتاب خانه خیابان مانگو اثر ساندرا سیسنروس | ایران کتاب