پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

حکایت آن سفر که دراز بود و کوتاه افتاد

گفتیم امتحانهای پسرها تموم بشه یه سفر ده روزه بریم و این سه سال خونه نشینی رو تلافی کنیم  و با روحیه ای خوب و تازه شده برگردیم خونه. امتحانها تموم شد و دیدیم عه بچه بزرگه باید پایان نامه تحویل بده به استادش وگرنه اختتام لیسانسش روی هواست و اگه ارشد قبول بشه نمی تونه ثبت نام کنه. از ما اصرار و از او انکار که بچه بیا بشین این درس رو جمع کن تحویل بده و او گفت تا شهریور وقت دارم.شش ماه قبلی رو هم وقت داشت و یک خط براش ننوشته بود البته.

یک هفته نشستیم خانوادگی هی مقاله بخون هی خلاصه کن ، هی تحلیل کن و تحویل بچه بده تا خودش بررسی کنه و تطبیق بده با منابع درسی و مطلب بنویسه ، بشین پای لپ تاپ مطالبش رو تایپ کن، ایمیل کن، فوروارد کن، لینک کن، زیپ کن و ... تا بالاخره با سردرد و گردن درد مادر-پدری-پسری تموم شد و بچه هنوز به ما چشم غره میره که منو مجبور کردین کار سه ماهه رو توی یک هفته جمع کنم. نمی بخشمتون.و وقتی کیفور می شد بشکن می زد که: کی تونسته کاری که من توی یک هفته کردم رو بکنه؟ کی باورش میشه بشه توی یک هفته پایان نامه جمع کرد؟ در این مواقع من و پدرش به هم نگاه می کردیم که: اینو باش. فکر کرده خودش جمع کرده. نقش قهری و عملی مادر و پدررو انکار می کنه.

به این ترتیب سه روز از ده روزمون به فنا رفت.

یک روز هم اختصاص داشت به اومدن نظافتچی ساختمون که باید می دیدیمش و حقوقش رو به خودش می دادیم.این هم روز دیگری که به فنا رفت.

طوری شد که گفتم عزیزم چه کاریه؟ بیا بشینیم توی خونه مون و کیف کنیم که سفری در پیش بود و نشد. چرا هی از سر و تهش بزنیم و کوتاهش کنیم؟

چندتا جرقه نیمه کاره هم زدیم و ...

قرار ملاقات

جهان داستانی هرتا مولر جامعه ای کمونیستی و سرکوب گر است. در این داستان نیز سخن از احضار شدنهای پیاپی و بازجویی های اعصاب خرد کن و زندگی تحت نظارت شدید سیستم حکومتی رومانی است.

نمود چنین جامعه ای افرادی است که به یکدیگر بی اعتمادند و سعی در خبرچینی از هم برای حکومت اند. گاه گذاشتن یادداشت کاغذی کوچکی در جیب لباسهایی که در تولیدی دوخته می شوند تا به ایتالیا و جهان آزاد بروند، بلکه وسیله ی نجات زنی از دل کارخانه های پر از خفقان باشند بهانه ی خبرچینی و اخراج و احضار شدن به جرم خیانت و جاسوسی است.

رفتار توهین آمیز و سوء استفاده کردن بازجو از زنهای تحت بازجویی موتیف پررنگ جهان داستانی مولر است.

نگاه دقیق و موشکافانه ی مولر به تاثیر مخرب حکومت دیکتاتوری بر روح و روان مردم، داستانی درخشان و دردناک می آفریند.

قرار ملاقات

هرتا مولر

هیرمند


کتاب قرار ملاقات اثر هرتا مولر | ایران کتاب



برای گذاشتن این پست و یافتن عکس کتاب در سایتهای خودمون باید فیلترشکن استفاده کنم.بدون قندشکن مطلقا سایتی رو باز نکرد. حبذا به این تدبیر نبوغ آمیز.حبذا. مباد که این نوابغ رو بدزدند و ببرند سایر ممالک مخروبه ی جهان رو آباد کنند.

کله ی پدرتان!

یک سال

امروز سالگرد ص هست و خر درونم هی جفتک زد و نشستم  پستهای مرداد و شهریور پارسال رو خوندم و  خونم به جوش اومد.

باز خوبه اون پست انفجاری رو کلا حذف کردم و حتی توی چرکنویس ذخیره نیست.

و خدا رو شکر که از این خاندان آدمکش دور بودم گرچه پیغام و پسغام‌هاشون می‌رسید.

گفتم صبح بریم سر خاک.

و خنده م گرفت که باید مثل دزدها طوری بریم که کسی رو نبینیم. گویی ما مرتکب کشتنش شدیم و حالا باید شرمسار و خجالت زده باشیم.

و خدا رو شکر .خدا روشکر. خدا روشکر که ...

شکر چی آخه؟ من هنوز حرفهای وحشیانه و عربده‌ها و فحشهای اون دوتا سلیطه رو توی حموم،موقع ظرف شستن،موقع پیاده روی و ... یادم میاد و توی سرم مرور میشه. خدا رو شکر که هی یادم میاد؟ 

این بخشش البته تقصیر خودمه که فراموش نمیکنه.

مثل همون قضیه ی بدوبدو سرخاک رفتن که با کسی روبرو نشی اینجام تقصیر منه که به ناسزا و توهین آلوده شدم و هی یادم میاد.

به خودت بیا زن.

عاشقی به سبک ونگوگ

رمانی خوشخوان و خوش فرم در رابطه با تاریخ پیش از انقلاب و پیش تر از آن.

جوانی بنام البرز عاشق نازلی دختر یکی از تیمسارهای ارتش شاهنشاهی است. این عشق مخالف یا معترضی ندارد اما شکل زندگی البرز و خانواده اش در خانه ی تیمسار و آمد و شد افراد به آن خانه جهان بینی البرز را تحت تاثیر قرار می دهد تا در پی اتفاقی به رازهای سیاه آن خانه پی ببرد و به دنبال پرسشهای خویش برود.

زبان روان ، پخته و پالوده ی نویسنده روایتی جذاب از آنچه روی داده را پیش روی خواننده گذاشته. اشارات تاریخی و مستند به حوادث دوران خان سالاری و  نیز بحبوحه ی انقلاب به این داستان ارزش مضاعف می بخشد. این کتاب رمانی تاریخی نیست اما از تاریخ معاصر بعنوان بستری برای روایت استفاده شده.

عاشقی به سبک ونگوگ

محمدرضا شرفی خبوشان

شهرستان ادب


عاشقی به سبک ون گوگ by محمدرضا شرفی خبوشان

قفل کودک

از دیروز صبح تا شب گوگل صیانت میشه . هیچ سایت داخلی حتی باز نمیشه. با فیلترشکن می تونی سرچ کنی. چندتا لینک بهت میده. اما وارد لینک ها نمیشه.

قشنگ توی دیوونه خونه گیرافتادیم.

شب که میشه صیانت تعطیله. می تونم وارد وبلاگم بشم. وارد سایتهایی که در طول روز کار اداری دارم بشم.اما وارد که میشم می بینم بعد از یک هفته هنوز صحت مدارک رو تایید نکردن.

خیلی تلاش می کنم بخاطر نت و قطع و وصل شدن و ملی شدن و صیانت شدنش حساسیت نشون ندم و بگم ( درست میشه. صبر کن). اما امروز دیگه واقعا روانم بهم ریخت.

قفل کودک زدین به نت که چی؟ خب اون کارهایی که باید در فضای نت انجام بشه کی انجام میشه؟ سایت دانشگاه، سایت خانه کتاب، هزار جای دیگه که آدم واقعا کار داره اونجا. واقعا کار داره.

خدایا عقل که ندادی به اینا لااقل وقتی دستشون میره رو قفل کودک یه کاری کن دکمه ی اشتباهی رو بزنن.


کتاب غزل سال

دومین مجموعه غزل خواهرکم مینا نامزد نهایی کتاب غزل سال شده.

خیلی خیلی خیلی براش خوشحالم.


هربار نام دیگری داری

مینا سراوانی


کتاب هر بار نام دیگری داری: مجموعه غزل اثر مینا سراوانی - کتابچی

دریاس و جسدها

بختیار علی تاریخ و سیاست را در بستر داستانهایی روایت می کند که گاه آمیخته به سوررئال است و گاه واقعیت به تلخی و تندی ماهوی خود در معرض دید خواننده قرار می گیرد.

جنگهای داخلی و ستیز میان فرقه ها و دسته های خرد و کلان در اجتماعی نه چندان گسترده، مصائبی به همراه دارد که خرده روایتهای داستانهای نویسندگان را تامین می کند.

داستان با جابجایی جسد یکی از رهبران پیشین قیام های داخلی شروع می شود و تا پایان کتاب به چرایی نیاز مردم عامی به رهبر روحی و پاسداشت خرافه و حفظ خشم و عصبانیت از دشمن پرداخته می شود.

دریاس به جمع آوری و دفن جسدهای حاصل از جنگ می پردازد و برای کسی اهمیتی ندارد که او دکترای تاریخ دارد و در حال دفن بازمانده های تاریخ است. در خلال خرده روایتها به سیّاس بودن رهبران و حیله گری آنها در فریب مردم عامی و سوءاستفاده از پیش تعیین شده از هیجانات عمومی اشاره مستقیم و حتی تاکید می شود.

مردم مرده پرست و قهرمان طلب هرگز به آنچه برسرشان رفته دقت نمی کنند و از آن عبرت نمی گیرند و این بلای تکرار تاریخ در تمام اکناف جهان در روایتهای حقیقی و تخیلی نمودار است.

دریاس و جسدها

بختیار علی

نشر ثالث


کتاب دریاس و جسدها نوشته بختیار علی از ثالت|فروشگاه اینترنتی کتاب کنکوری  3گام - خرید آنلاین کتاب

کجایی هستی؟

توی پارک خانومه اومد نشست کنارم.پرسید حامله ای؟ ترکی؟ شمالی یی؟ پس کجایی یی؟ گفتم سیستانی ام. گفت اه اه سیستان و بلوچستان؟ گفتم بله. گفت باورم نمیشه. پس چرا سفیدی؟ مطمئنی سیستان بلوچستانی هستی؟ گفتم بله. گفت من تا حالا هرچی سیستان بلوچستانی دیدم سیاه بودن مثل قیر. اینقدر هم بدم میاد ازشون که نگو.

گفتم چرا؟ چون سیاهن بدت میاد؟ سیاه پوست حق زندگی نداره؟ همه چی مال سفیداست؟ گفت نه. حق دارن. مثلا خوزستانی ها و عربها هم سیاهن. ایرانی ان خب. ترکها هم سیاه دارن. شمالی ها هم سیاه دارن. ولی من از این سیستان بلوچستانی ها خیلی بدم میاد.

فکر کنم اجدادمون اجدادش را ....

خانومه پنجاه ساله بود و حتی اگه جوون تر یا مسن تر هم بود اهلش نبودم باهاش یکی به دو کنم که نژادپرستی بده و فلان و بهمان. اما تا آقای همسر که رفته بود نون بگیره و بیاد هی گفت و گفت و گفت. وقتی دید بلند شدم گفت عه ناراحت شدی؟ گفتم شوهرم اومد. سمت نگاهم رو نگاه کرد و گفت عه شوهر هم داری؟

فکر کنم بعید می دونست سیستان بلوچستانی ها چیزی بنام شوهر هم داشته باشن.


خلاصه بعد از قرنی که از کودکی و فضای ناسالم و بیمار آدمهای احمق دور شده بودم، این اتفاق تلنگر جالبی بود که ببینم پوست آدمها هم که عوض بشه پهن توی کله شون هنوز پابرجاست و تغییری نمی کنه.

روز یک طالع بین

این مجموعه حاصل گردآوری داستانهای بسیار کوتاه از نویسندگان نام آشنا و نیز کمتر شناخته شده ی سرتاسر جهان است. داستانهایی که علاوه بر کوتاه بودن در انتقال مفاهیم بشری نیز با هم تناسب دارند. ای مفاهیم شامل روابط طبقات بالادست و فرودست، اعتماد نابجا، طرد شدن طبقاتی، شرطبندی غیرعاقالانه، بی اعتمادی به محبت انسانی و .. می شود.

نکته ی قابل تامل در انتخاب این داستانها، توجه نویسندگان به جزئیاتی است که فضاسازی و صحنه پردازی قصه ها  را به صورت تصویری حقیقی در ذهن خواننده بازسازی می کند.

زبان ساده و روان داستانها مانع عمیق بودن مفاهیم ارائه شده در آنها نیست.

 

روز یک طالع بین

جمعی از نویسندگان جهان

انتشارات قصه باران


مشخصات، قیمت و خرید کتاب روز یک طالع بین اثر جمعی از نویسندگان انتشارات قصه  باران | دیجی‌کالا

خِلاص

گفتن مقنعه و مانتوی فرم اداری.

گفتم نه و خلاص.