سرتاسر کتاب را بوی خون و مرگ آکنده. پاسکوآل دوآرته در انتظار اعدام است و خاطراتش را مرور می کند. کودکی اش با رفتار غیرانسانی پدر با او و مادرش سپری شده و بعد از مرگ پدر نیز شاهد زخمهای عمیق و حوادث تلخی در زندگی بوده.
خشونتی عریان در سرشت پاسکوآل ریشه می دواند. سگ و اسب را با بی رحمی می کشد.انسانها را می کشد و در صحنه ی نهایی اعترافاتش دست به قتلی می زند باور نکردنی.
شرایط جامعه ای که او در آن رشد و نمو کرده و بی عدالتی و ستمگری متمولین نسبت به فقرا از پررنگ ترین عوامل اضمحلال روحی پاسکوآل است.
راوی همه ی اتفاقات را با سردی بی رحمانه ای روایت می کند و هیچ جای داستان ابراز ندامتی از ارتکاب به قتلهایی انجام داده نمی کند.
خانواده ی پاسکوآل دوآرته
کامیلو خوسه سلا
نشرماهی