اخیرا اونقدر با کتاب صوتی حالم خوبه و با کتاب کاغذی سخت ارتباط میگیرم( از لحاظ دست گرفتن با این گردن و مچ درد) ، که دلم میخواد یک هندزفری جادویی داشتم تا بزنمش به کتابهای کاغذیم و بگم حالا بخون برام.
فکر کنم اگه در دوران ویکتوریا زندگی میکردم من هم یک ملازم زن جوان برای کتاب خواندن برای خودم داشتم. کلاه گیپور قلاببافی روی موهای سفیدم میکشیدم و با پتوی بافتنی روی زانوهام روی صندلی گهوارهای کنار شومینه می نشستم و تاب میخوردم ( بشرطی که من اون پیرزن پولداره باشم نه اون دختر فقیر کتابخوان).