شش داستان کوتاه و خوشخوان در بستر جغرافیا و فرهنگ اصفهان. مرگ در داستانها قدم می زند و به شکل های متنوع سراغ آدمها می آید. خودکشی، کشته شدن در جنگ،گلوله ی سارقین خیابانی ، ترور شاه ناصری،سرطان و ...
گرچه مرگ پای ثابت تمام داستانهای این کتاب است اما محور اصلی نیست. بهانه ای است برای جستن و کشف کردن آدمهایی با قد و قواره های مختلف.شاعرپیشه و فیلسوف،شیرینی پز و سنتگرا ، بالرین های سرخورده ی پس از انقلاب، پدر دچار سکوت و سکون شده ی پسر مفقودالاثر درجنگ، مرد میان سال و هوس مهاجرت و سفر به ینگه دنیا، پیرمرد بی دندان و هوس تجدید فراش که در پس تیپ های کلیشه ای و آشنا جزییات خواندنی و جذابی برای مرور کردن دارند تا وارد لایه های شخصیتها شده و با آنها همدات پنداری کنیم.
آدمهای قصه ها بلد نیستند با هم ارتباط بگیرند. هرکدام در دنیای خود محصورند و فقدان رابطه ای مبتنی بر محبت و صداقت سبب بسیاری از اتفاقات ناگوار بعدی می شود.
زبان داستانها قوی، حرفه ای و تحسین برانگیز است.
قنادی ادوارد
آرش صادق بیگی
نشر مرکز