پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

من نبودم، دستم بود.

بابا جان!

دیگه تویی که تا دهنت باز میشه ده بیست نفر رو نفرین می کنی و به دویست سیصدنفر فحش رکیک میدی، نیا بگو من فحش دادن بلد نیستم. من نفرین کردن بلد نیستم.

می خندیم بهت خب.




نظرات 1 + ارسال نظر
اعظم چهارشنبه 24 شهریور 1400 ساعت 01:36

سلام
یه سری توهم دارن، گناه دارن، ولشون کن
حالا فامیله؟ دوسته؟

سلام.
اینی که من می بینم توهم نیست. خود خود واقعیته.
فامیل نیست. آشناست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.