میگم: دوباره بشور. ته ظرف هنوز لکه مونده.
میگه: همه ش داری با دشمن فرضی می جنگی ها...! کو؟ لکه کو؟
به همین موجود امروز میگم: بسه،اینقدر سیم نکش ته ظرفو. خط انداختیش. مگه لکه ش نرفت؟
میگه: نه عزیزم.لکه نداره که. دارم با دشمن فرضی می جنگم.
خدا سر و کار مامانها رو با بچه هیولاهای حاضرجواب نندازه.