در بحبوحه ی جنگ جهانی دوم و حمله ی آلمان به فرانسه، یهودیان با احساس خطرجانی، اقدام به فرار از کوره راه های کوهستانی کرده و پیاده از روستاهای فرانسه راهی ایتالیا می شوند. قصد آنها رسیدن به اورشلیم است تا در سرزمین موعود (ارتزاسراییل) آرام بگیرند و کسی به جرم یهودی بودن جان شان را نگیرد. پدر استر پنهانی در جبهه ی آزادیبخش به سربازان کمک می کند و آنها را فراری می دهد. مادر، زنی است به ظاهر منفعل و نه چندان قوی.اما در نهایت زندگی استر را در میان امواج دریا و صخره های صعب العبور و دشتهای سوزان، حفظ کرده و او را به سرانجامی مقبول می رساند.
بخش اعظم کتاب در باره ی زندگی استر از نوجوانی تا جوانی و میان سالی ست و بخش کوچکی به دختری فلسطینی می پردازد که به اندازه ی یک دیدار چند دقیقه ای در روزهای رسیدن به سرزمین موعود، با استر روبرو شده.
در کنار روایت سفر دشوار یهودیان و ترسهای عمیق و گذران سخت روزگتر فرار و مهاجرت ، شاهد آوارگی و استیصال ساکنان فلسطین هستیم که از خانه و زندگی رانده شده و در بیایان و دشت نیز آرامش و آسایش ندارند . با گرسنگی و بیماری و مرگ دم خورند و چاره ای جز ادامه دادن ندارند.
ستاره ی سرگردان
ژان ماری گوستاو لوکلزیو