پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کجایی...چه می کنی؟

چرا دارم اینکارا رو می کنم؟

نمیدونم...

نمی دونم...

نمی دونم...



دنبال تعریف و تمجیدم؟

نه. ابدا.

اصلا گیرم که باشم. اینا اهل تعریف و تمجیدن آخه؟؟؟؟


دنبال چه هستم؟ دنبال چه هستم؟

دنبال مامان و بابا؟ دنبال حسرتهای برآورده نشده؟ دلم سوخته؟ آدمیت در من فوران کرده؟ چیه؟

نمی دونم. نمی دونم. نمی دونم!

ولی می دونم که روا نیست آدم چنین عاقبتی داشته باشه. می دونم حق نیست که (( خلق فی کبد و مات فی کبد)). می دونم که زندگی ما رو می کشه از کودکی تا پیری، پس چند صباح آخر رو بذاره با عزت و حرمت و احترام سرکنیم.گیر دیوانگان نندازه مون. می دونم که آتیش می گیرم و دیوانه میشم از دیدن بی مهری آدمها. بی انصافی آدمها. مال اندوزی آدمها.




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.