پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

الفضولُ اَل بی شووووووور

خوبه که اینجا رو دارم. حالا اونقدر اینو بگم که همینجا هم ناامن بشه و کلا قید نوشتن رو بزنم.

از کتاب ریاضی دختره عکس گذاشتم اینستا و یکی از بازیگوشی هاش رو مثل جریانات بامزه ای که پارسا داره، تعریف کردم. بدون اسم بردن که اصلا این دختره کیه و کارم باهاش چیه و چرا می بینمش.

فضول فضول برداشتن رفتن خونه ی مریض، عکس رو به دختره نشون دادن گفتن خانوم معلمت عکس کتاباتو گداشته اینترنت.

نمی دونم دیگه چی بهش گفتن. دختره دیشب میگه عکس کتاب منو اینترنت گذاشتی تو؟ گفتم آره.مشقاتو بنویس که عکس مشقاتم بذارم. چون خطت خیلی قشنگه و تمیز می نویسی.

واقعا نفهمیدم دختره خوشحال بود که عکس کتاب ریاضی توی اینترنته یا نه.

اما از رذالت و بیشعوری آدمی که اینکارو کرده به شدت مطمئنم. کاش بجای این فضولی ها یه املا به دختره می گفت. می گفت از روی فارسی بخون ببینم می تونی یا نه. عدد نویسی هاشو چک می کرد. کاش ...کاش ...کاش...سواد فارسی و املا رو  که داری لااقل.به بچه یاد بده ش. نگران نشو از درجه و شدت فضول باجی بودنت کم نمیشه!


شما که گوشی داری، گوشیت هم اینترنت داره، بلدم هستی از اینترنت استفاده کنی، معنی اینترنتم می دونی، بزن سرچ کن ( خلاصه ی فصل دوم علوم سوم دبستان) اولین لینک رو باز کن( لینک می دونی چیه؟ ) بعد محتوای صفحه رو توی کتاب بچه بنویس و بگو از روش بخون، ازت می پرسم!


****

امسال که با ادبیات ( هرچی دلت می خواد گویی) راحت شدم. دیگه دارم مرزهای ادب رو هم جابجا می کنم. عنوان پستم رو بی عذاب وجدان نوشتم.

پسرک اینطور وقتها میگه اگه مردم بدونن نویسنده شون از چه کلماتی استفاده می کنه ا آبروت میره!!!!

عب ناره. بذا بره.

نظرات 1 + ارسال نظر
فرماندهی چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 16:31

فرماندهی برگشته برای نظارت!

قدمت روی چشم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.