پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

نصف العیش

خب..

امروز بهترم. تهوع و پیچش لعنتی معده رفته. سرگیجه و عدم تعادل هست.از توی سرم یه چیزی مثل جریان الکتریسیته رد می شد. انگار میدان الکتریکی قوی یی توی مغزم اتصالی داده بود و جرقه هاش سطح زیرین  استخوان جمجمه رو می لرزوند. مسلمان نشنود، کافر نبیناد!  دارم هنوز اینو.  اما در کل خدا رو شکر.

دلم می خواد راه بیفتم برم چند تا گل قشنگ( سانسوریای ابلق، آگلونمای صورتی، سینگونیوم صورتی،پاپیتال مینیاتوری و ...)  برای خودم هدیه بخرم که توهم کرونا رو شکست دادم

و یه عالمه پارچه با طرح فلامینگو و برگ های هاوایی و جغد و گوسفند و برگ خزان و کاکتوس و نستعلیق و گل های رنگی بخرم و مانتو و روتختی و دامن و کوسن بدوزم.



خب دیگه  ...موجودی بازار گل غرب تهران و بازار پارچه ی مولوی رو خالی کردم.



وصف العیش، نصف العیش.

خِلاص!!


خیالتم قشنگه!



متوجه شدم از (خب) خیلی استفاده می کنم. خب شاید (خب) داره تکیه کلامم میشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.