پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

لالا لالا گل پونه

اگه کرونا هم باشه فعلا خفیفه.

بدن درد و سرفه و سرگیجه ش گاهی غیرقابل تحمل میشه اما اغلب میشه باهاش کنا ر اومد. دارو می خورم .

بس که قیافه ی ترسیده و نگران پسربزرگه رو می بینم که دم در اتاق کشیک میده ببینه من دچار تنگی نفس میشم یا نه، حس می کنم کم کاری کردم که نفس تنگی ندارم. به پسرکوچیکه و آقای پدر هم باید پنج بار در ثانیه بگم: فاصله بگیرین. از اتاق برید بیرون. می گیرین.

خلاصه که عجب غلطی کردیم کرونا یا سرماخوردگی گرفتیم.

اینا به کنار...

توصیه های خواهرها . نگرانی های مریم.

واقعا خجالت می کشم.

خودم وقتی دوستی خودش یا اطرافیانش دچار بیماری شدن، کلی توصیه و سفارش و دستور مراقبت از هرجای دنیا و هر کانال و مسیری رو براش می فرستادم. همه  ش هم از روی مهر و علاقه و نگرانی بود که زودتر خوب بشن.

الان دارم فکر می کنم اگه باعث نگرانی و استرس شون شده باشم چی؟ اگه کفری شون کرده باشم چی؟ اگه با دیدن تعداد پیام های من فکر کرده باشن: اه..باز پیامای این شروع شد، چی؟

از همینجا  ازشون عذر می خوام.


جونم براتون بگه که یه ذره هم در خودم نمی بینم بشینم اون دمنوش ها رو درست کنم، آب هویج بگیرم یا فلان میوه رو با فلان ویتامین بخورم. نه جونش رو دارم نه حوصله ش رو.  از تصور این هم که پدر و پسر آشپزخونه م رو بترکونن برای درست کردن این چیزها، ترجیح میدم صدام درنیاد و چیزی نگم و نخوام.

دراز می کشم و می خوابم و می خوابم و می خوابم.

نظرات 1 + ارسال نظر
اعظم سه‌شنبه 11 شهریور 1399 ساعت 00:07

انشالله زودتر خوب بشید

ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.