پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

درمان

درمان شوپنهاور رو گوش میدم. رابطه ی مادر شوپنهاور و پسرش چقدر برام آشنا و از رگ گردن به من نزدیکتره.

اول اینکه خوشحال شدم که این رابطه تنها رابطه ی زخمی عالم نیست و باید دست از سرزنش خودم بردارم و روحیات و منویّات  نامنعطف آن طرف رو هم در نظر بگیرم .

بعد اینکه همه جا نمیشه راه حل یکسانی رو عملی کرد. اما شنیدن و مطلع شدن از روش ها روح آدم رو تسکین میده.


خیلی سال قبل از این نویسنده خونده بودم. اما در انتخاب کتابهای یالوم مردد بودم. فکری بودم که الان دیگه نباید با داستان درمانی خودم رو سرگرم کنم. حتی از پسرجان خواستم از استادهای سن و سال دارش پرس و جو کنه که خوندن کتابهای یالوم چقدر به واقع گرایی نزدیکه و چقدر می تونه به آدم کمک کنه. ( بماند که جوابی نیاورده هنوز برام)  اما می بینم برام جالب شده. ( هنوز جداب نیست البته)


1-حرف زدنم در مورد کتابها کوتاه و غیر حرفه ای شده. چندماهه انگیزه م برای معرفی ته کشیده و دریافتم رو  برای خودم نگه می دارم.می دونم که شرایط و اوضاع این برهه ی حساس کنونی ( کرونا) در این مورد تاثیر گذار بوده.

2-معتاد شدیم رفت. کتاب صوتی شنیدن از عادات روزانه م شده. مورد داشتیم رفتم دراز بکشم که بخوابم، تراک رو پلی کردم و وسطهاش خوابم برده و این کار رو چهار بار تکرار کردم و به قیلوله فرورفتم و در زمانی مناسب از سرنو گوش دادمش.

3-طِق مول همیشه(  چیزی که پسرک بجای" طبق معمول همیشه" در کودکی به کار می برد) ، وقتی داری چیزی می بینی یا گوش میدی تمام عالم جهد می کنن بیان برات خاطره تعریف کنن، حرفهای فلسفی بزنن یا درخواستی داشته باشن!!!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.