پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

بخندی برامون

چکار کنم؟ کجا برات بنویسم که هم خودم آروم بشم هم تو نترسی و نگرانی هات بیشتر از اینی که هست نشه؟

کجا حرف بزنم که نترسم تو می خونی و ترس توی جونت ریشه دارتر میشه.

کاش کنارت بودم. بغلت می کردم. محکم نگهت می داشتم. و هی بهت می گفتم نترس. نترس. نترس.

می گفتم درسته که مدتهاست که ترس با خون مون عجین شده و توی رگ هامون جریان داره.اما نترس. از هیچی نترس.

امیدوارم روزی به اینجا برسی و بخونیش که همه چی تموم شده باشه و خنده هات رو ببینم. خندهاتون رو ببینم.

و بعد از خوندنش به خودت بگی: خب! غول این مرحله رو هم رد کردم.

جان شیرینم...

خنده های از سر فراغتت رو آرزو می کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
اعظم پنج‌شنبه 12 تیر 1399 ساعت 17:36

انشالله
امیدوارم زودتر بهبودی حاصل بشه، آمین.

الهی آمین
هزار بار الهی آمین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.