پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

نفرت سِنی

کانالهایی رو می خونم که اغلب دخترها و پسرهای جوون   بیست تا سی ساله می نویسن. اغلب هم روزانه نویسیه. نه از این مدل های صبح پاشدم صورتمو شستم و مسواک زدم و شب کرم شبمو زدم و خوابیدم. مدلهایی مورد علاقه م هست که در مورد افکار و عقاید و دیدگاه شون نسبت به محیط و مسایل اجتماعی و ... حرف می زنن و کله ی قشنگی دارن که پره از اندیشه و جهان بینی . اینکه چرا من با این سن و سال خواننده ی این رنج سنی هستم شاید مال اینه که آدمای هم سن من کمتر اهل نوشتن هستن. یا هستن و من نمی شناسم. بهرحال از هر جایی چیزی می خونم.

کانال هایی که ادمین مجرد داره، پره از نق و غر غر از پدر مادرهاست و طوری با کینه و نفرت در مورد خانواده حرف می زنن که انگار دشمن اصلی شون خانواده ست نه امریکا شیطان بزرگ!!!!( اصلا به فرمایشات رهبرشون اهمیت نمیدن ها!! دشمن فقط امریکا !! )

خوندن این چیزها منو متوجه ی محتوای مغز بچه های خودم  هم می کنه. و البته یادم میندازه که منم توی اون سن و سال همین افکار رو داشتم.

نمیدونم چرا فکر می کردم من مطمئنا بچه هایی تربیت می کنم که این حس و واکنش ها رو نداشته باشه.و اگه من دچار اون حس ها بودم تقصیر اون طرف رابطه ست.

خب.. تا اینجا (جوان خوانی)  باعث شده یوخده کمتر دلم رو تکه تکه کنم  و توی خون  جگرشستشو بدم  از رفتارهای بچه ها( هردوشون) و مشاهده کنم که توی این سن و سال همه یکجور فکر می کنن و دنیا رو می بینن. البته فقط یوخده نه بیشتر.

اینقدر دلم می خواد به فرزندانی که اینطوری از خانواده ابراز نفرت می کنن بگم: (( پس خبر نداری که خودت با رفتارهات چه حس عمیقی از همین طیف احساسات در مادر و پدرت برانگیخته می کنی فرزندم!!! )) که حد نداره. حتی شیطان رجیم هم نمی تونه حد و  اندازه ی لذتی که گفتن این جمله به این بچه های نق نقو و قدرناشناس داره رو درک کنه. حتی اگه با لذت فریب دادن حوا مقایسه ش کنم.

بعله چنین هیولایی در من پنهانه.


این مطلبو که توی کاال بذارم قول میدم که بیست نفر لفت میدن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.