پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

عشق ، کار و منزلت در عصر مدرن

می گوید توقع وفاداری و نکوهش خیانت از پیامدهای رمانتیسیزم است. از آغاز خلقت، جفت ماندن زن و مرد برای تولید مثل بوده. نه حتی لذت. عشق نیز زاییده ی رمانیتک بازی هایی ست که وارد فرهنگ بشری شده. و همین تهاجم به سرشت و طبیعت خلقت باعث شده انسانها از یکدیگر متوقع باشند با پایبندی و تعهد. بین حیوانات چنین چیزهایی برقرار نیست و انسان بعنوان حیوانی دوپا، خود به دست خود قواعد و قوانینی برای سخت تر کردن زیست خویش ساخته.

رسانه های خبری را نکوهش می کند و آدمهای معتاد به اخبار ورم کرده از حجم فاجعه و مصیبت را بیشتر. می گوید ما عادت کرده ایم هر روزمان را با دنبال کردن اخبار قتل و تصادف و تجاوز و سرقت شروع کنیم و هرچه مورد دلخراش تر و خون ریز تر باشد، بیشتر ارضا می شویم.

و هنر:

این از همه تکان دهنده تر است. می گوید آن بخشی از هنر مورد پسند ماست که در آن احساس خلاء و پوچی کرده ایم. تمایل مان به چیزهای ساده و مینی مال یعنی پُریم از زرق و برق و ادعا و لاف و گزاف. تمایل به زرق و برق و لاکچری گری یعنی درون به شدت فقیر و آزمندی داریم که با  دکورهای طلایی و متظاهرانه، سیرابش می کنیم.

هنری را می ستاید که نقصان و کاستی را نمایش بدهد. چرا که آدمی را ناقص می داند و می گوید که انسان باید به این کاستی و ناکاملی خویش، آگاه شود.


عشق ، کار و منزلت در عصر مدرن

آلن دوباتن

نشر فرمهر


نظرات 1 + ارسال نظر
طوبی سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 15:32 https://40-years-mind.blogsky.com

سلام علیکم .اتفاقا ایشون از نویسنده گان مورد علاقه من هستند . بخوانید در حد کراش -معادل فارسیش چیه -
خلاصه منو و آقای پدر دوباره همکاریم . یعنی زوری به من می گه ولی یک دشمن مشترک داریم اونم صادق نامیه که وحشتناک از زیرکار در رو و مرتب پای کتریه . فعلا تو این جبهه صلح نا نوشته امضا کردیم . بعد از اون ور می خواد مثلا با من رله شه میاد می گه خسته شدی ؟ می گم آره . دو دقیقه بعد دوباره خوناشام وار برمی گرده: این ورق ها رو نوار بزن . ای خدا .یعنی هر روز می گم پدرتو رو اره ننداز ! پدرتو رو اره ننداز ! مانترای جدیده .

به به... از این طرفا...
دلمون تنگ شده بود براتون خانوم.
صادق رو صدا کنین بهش سفارش پدر رو بکنم یه وقت بلایی سرشون نیارین.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.