پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

سنگ

بعد از کلی انتظار کشیدن که امامزاده باز شود و مردم بتوانند سرخاک بروند، سفارش سنگ کار بعدی بود. کار سنگتراش ها آنقدر زیاد بود که چند هفته طول کشید تا سنگ آماده شود. شهرداری امر کرده سنگها را به نوبت نصب کنند، بس که تعداد متوفیان این چهارماه زیاد بوده.  سنگتراش با گرفتن پول بیشتر نوبت را جلو می اندازد اما باز هم سر موعد آماده نیست.

امروز شعرم را، عکست را دیدم. عکس عکست را.سیمان خیس دور سنگ را.

آنقدر چشم کشیدیم برای عادی شدن اوضاع که خو کردیم به درد کشیدن.

امروز بغض کردم. نم اشگی چشمم را خیس کرد.اما از سیلاب ویرانگر خبری نشد.

تا کی موسمش برسد و پای در گل بمانم از غصه ی  سنگ سیاهت.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.