پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

من

(من) رو خوندم. یک عاشقانه ی بسیار جذاب و دوست داشتنی. زبان ادبی و جذابی داره. تصاویر زیبا و خیره کننده ای از شرق آسیا توی کلمات می بینیم. در کل هم قصه ، هم زبان روایت قوی هست. کمی با فرهنگ  بومی و آشپزی و تاریخ ویتنام آشنا می شیم.

این کتاب مجوز نگرفته و مترجم بعد از دوبار رد شدن در اداره ی کتاب، ترجمه رو به صورت رایگان در فضای نت در اختیار همه گذاشته.

من هم مثل دوست  عزیزی که در موردش باهام حرف زد، میگم که رد شدنش بخاطر موضوع قصه ست که توی مملکت ما تابو هست و نمیشه بهش پرداخت.

و جالبه که همین موضوع در قصه ها، فیلم ها و روایت ها وقتی برعکس اتفاق می افته خیلی هم قشنگ و پر سر و صدا بهش می پردازن و در موردش در  مدیاهای مختلف محتوا می سازن.

و نکته ی دیگه توی همین مملکت خودمون، اگه نویسنده ی چنین موضوعاتی آقا باشه، مجوز مشکلی نداره. اما وقتی یک خانم بخواد به  این قبیل خط قرمزها نزدیک بشه، کلا باید قید یک فصل و بلکه هم بیشتر از رمانش رو بزنه.

اگه ذهن خرده گیر و شرع گرا جلوتون رو نمی گیره و عشق ، حال تون رو خوب می کنه، از هر نوعی و به هر شکل و شیوه و شمایلی، (من) رو بخونید. حجمش کمه. زود تموم میشه.

روایت عشق در این قصه بشدت حال آدم رو خوش می کنه. به شکلش کاری نداشته باشین. کیفیت روایتش رو ببینید.


من

کیم توی

ترجمه حدیث باقری

نظرات 9 + ارسال نظر
اعظم دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 ساعت 13:10

امان از بخت کتابا:)) کلی منتظرن بختشون باز بشه:))
چقدر این پست من حرف زدم:)))
همش زیر سر خانوم آشپزِمن هست با اون آشپزی تایلندیشون:))
خاک خوب/ پرل‌س پاک رو هفته پیش خوندم، دوست داشتم
فقط خانومه رسالتش زاییدن و کار کردن بود:))) شوهرشم به پول رسید زنای دیگه ام به چشمش اومد:(

ظاهرا بخت (من ) داره باز میشه حسابی. توی اینستا دارم کلی پست و استوری می بینم که کتاب رو خوندن و معرفی می کنن. و خوشحالم که کار خوب توی سایه نمی مونه و دیده میشه.
(خاک خوب) رو نخوندم.وای چقدر کتاب نخونده ی بخت باز نشده دارم من

اعظم یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 14:54

مرسی از توضیح، نتیجه رو هم بگین
راستی یه سوال
کافورخانه رو خوندین؟
من دارم اما هنوز نخوندم

حتما در موردش خواهم نوشت و به نوبت معرفی می کنم.
دارمش کافورخانه رو. دوساله فکر کنم.هنوز بختش باز نشده که بخونمش

اعظم شنبه 13 اردیبهشت 1399 ساعت 12:58

راستش من همون موقع که چاپ شد از سایت ققنوس، سی صفحه نمونه اش رو خوندم، تو این بخش چیز زیادی از قصه دستگیرم نشد.
زیاد با مجازی راحت نیستم، چشمام خیلی اذیت میشه، رو فیدیبو میشه ۸ تومن خرید. مفت حساب میشه



تا اینجا که امروز خوندم خوبه. دوستش دارم.

اعظم پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1399 ساعت 23:48

آره، خون‌خواهی
اگر خوب نبود یجور بگین من متوجه بشم، ۲۸ تومنم حیف نشه

بیست صفحه ش رو خوندم
از همون صفحه ی اول زبان متن منو کشت.
الهام فلاح قلم بسیار قوی و تکان دهنده ای داره.
فعلا پیش برم تا قصه رو بفهمم.

اعظم پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1399 ساعت 16:35

لذتی که در کتاب خریدن هست، تو هیچی نیست. والله
پس منتظر بمونم نظرتون رو بگین.
حس می‌کنم نظراتون واقعی هست، نون قرض دادن نیست.

نظرم در مورد کدوم؟ خونخواهی؟
نه والله . اگه کتابی رو دوست داشته باشم خوبی هاش رو میگم. خوشم نیاد اصلا در موردش نمیگم. چه کاریه من بیام خرابش کنم آخه؟
اما یه وقتایی خیلی کار خرابه دیگه. بی نام و به اشاره فقط عصبانیتمو مطرح می کنم

اعظم چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 ساعت 13:29

منم نتی خرید نمی‌کنم، الان چندماه هست کتاب نخریدم
یه کتاب از الهام فلاح(خون‌خواهی) می‌خوام بگیرم، هنوز نتونستم خودمو راضی کنم برم بیرون
دوتا کتاب آخرشو خیلی دوست داشتم، به من نگاه کن، خونمردگی
البته خود نویسنده یه کم بی ادب هست از لحاظ گفتاری
تو اینستاش خونده بودم کتاب آخرشو به پِهن اسب یا.. تشبیه کرده بود، راستش جا خوردم، به قلم خودش توهین کرده باشه اونم این مدلی، خلاصه که از دور قشنگ‌تر هست زیاد نباید نزدیکش شد

خون خواهی اتفاقا یکی از کتابهام بود
منم خونمردگی رو خیلی دوست دارم
کتاب خون من خیلی وقته پایین اومده. مدتهای زیادیه که کتاب نخریدم. نمایشگاه پارسالم خیلی کم خرید کردم. گذاشتم امسال خودمو خفه کنم که نمایشگاه کن فیکون شد.

اعظم شنبه 6 اردیبهشت 1399 ساعت 13:29

در تایید حرفا بود
راستی فکر کردم پرسیدم، چه کتابایی می خونید؟

-خانه ی ادریسی ها
-یک پی دی اف از یکی از دوستان که نمی تونم اسم و رسمش رو بگم
-زمین انسانهای اگزوپری که البته اینو سخت پیش میرم.

برای اولین بار توی عمرم می خوام نتی سفارش کتاب بدم. کتابای مورد نظرمو نداشتن. منتظرم بیارن و اعلام کنن . و تا اونا نرسن دستم انگار هیچی به دلم نمیشینه بخونم.

اعظم پنج‌شنبه 4 اردیبهشت 1399 ساعت 13:05

شرع
زیرسقف دودی رو دیدین؟
حالا مرد هر غلطی بکنه، مرد هست
اما زن باید به خدا برسه تا نتونه ثابت کنه و از مرد خیانتکار جدا بشه.

همینو نوشتم منم دیگه.
گفتم اگه قضیه برعکس بشه کلی فیلم و داستان و نمای ازش داریم ، تازه زنه هم محکوم مییه که خوب بلد نبوده دلبری کنه

دیدمش

اعظم چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 ساعت 21:09

چه خوب دوست داشتین، من که لذت بردم یه روزه خوندمش.
چقدر دوست دارم فیلمشو بسازن

من همزمان کتاب دیگه ای هم می خوندم و فرصت نداشتم. و اعتراف می کنم نم نم می خوندم که بیشتر لذت ببرم و این چنین شرع رو به تمسخر گرفتم

آره فیلم جذابی میشه. چر اشک و حس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.