طبیب ناگهان گفت: جراحی لثه! قلب حقیر مثل گنجشککان مانده در زیر آبکش کودک بازیگوش، بنای تپیدن گذاشت و حالا نکوب کی بکوب. تا طبیب آبدزدک حاوی بی حسی را در جای جای لثه های پیشین بنشانَد، ضعف کردم و آب قند در حلقومم ریختند.
سپس تیغ برداشته و بریدن لثه را آغازید. بُرش ، حقیر رامحسوس آمد و فریادم را به هوا برد. بی حسی و سوزن سوزن زدن تجدید شد و کار پایان یافت.
اینک با خمیری سفید روی لثه ها، ملقب به گچ دندان، روزگار سپری می کنم تا سی روزه ای بگذرد و کار به انتها برسد. . باشد که از پس این یک ماه، از آفت کرونا در امان مانده و زیبایی دندانهای پیشین را بی لک و پیس ، به عین ببینیم و حض بصر ببریم .